زمان همچنان می گذرد و این واقعیت، همان طبیعت است. به خودمان نگاه کنیم که دل و جان و فکر ما تا چه اندازه بذر خوشبختی را در مزرعه زمان کاشته است؟ تا چه اندازه خودمان و دیگران و اطرافیان میوه ی خوشبختی را چیده و چشیده اند؟ آیا خوشبختی این است که ما با پول زیاد بتوانیم امکانات و لوازم مادی زندگی را بدست آوریم؟ خوشبختی یک حس است و حس از روان ما سرچشمه می گیرد، پس چطور مادیات که نه جان دارند و نه خرد و مغز و قلب، می توانند حس خوشبختی را به ما منتقل کنند؟
زمان می گذرد و در مسیر زمان ما خیلی چیزها را از دست می دهیم و خیلی چیزها بدست می آوریم، پس بستگی به خود ما دارد که چگونه احساس خوشبختی کنیم و تا چه اندازه اسباب خوشبختی و راحتی و آرامش و آسایش دیگران را فراهم کنیم.
Doroste....
ReplyDelete