Saturday, December 10, 2005

Kourosh

هر كس مسؤول اعمال خودش است
نوشته : توران شهريارى

روز نوزدهم آذر برابر با دهم دسامبر، پنجاه و هفت سال تمام از صدور اعلاميه جهانى حقوق بشر مى گذرد - اين اعلاميه در دهم دسامبر 1948 به تصويب مجمع عمومى سازمان ملل رسيد.
مهمترين هدف اعلاميه جهانى حقوق بشر شناسايى ذاتى كليه اعضاى خانواده بشرى و حقوق يكسان و انتقال ناپذير آنان بر مبناى آزادى و عدالت و صلح است. به ويژه توجه زيادى به برابرى حقوق انسانى زن و مرد و همچنين كودكان صرف نظر از رنگ پوست، نژاد، جنسيت و غيره دارد.
به خوبى مى دانيم كه نخستين اعلاميه جهانى حقوق بشر، اعلاميه حقوق بشر كوروش است كه بيش از دو هزار و پانصد سال از عمر آن مى گذرد و در دورانى صادر شد كه جهان در تيرگى و بردگى و نقض حقوق انسان ها و نابرابرى آنان و خشونت مطلق اقويا بر ضعفا به سر مى برد.
اين اعلاميه كه بر سنگ نوشته استوانه اى نقش شده، در سال 1879 به دست «هرمزد رسام» كه يكى از اعضاى باستان شناسى انگليسى بود، در حين كاوش هاى باستان شناسى در شهر «اور» بابل كه در جنوب غرب عراق قرار گرفته، كشف شد و اكنون زينت بخش موزه بزرگ بريتيش ميوزيوم در انگلستان است و بى شك تاكنون مورد بازديد ميليون ها گردشگرى كه از اطراف و اكناف جهان به انگلستان رفته اند، قرار گرفته و تحسين همگان را برانگيخته است.
نسخه كپى آن نيز به عنوان يكى از كهن ترين افتخارات بشر در ساختمان سازمان ملل در نيويورك نصب شده است.
كوروش در سال 539 قبل از ميلاد وارد شهر بابل شد و در اولين روز بهار در بابل تاج گذارى كرد. گزنفون فيلسوف و مورخ و مرد سياسى يونان مفصلاً درباره آن نوشته است. در آن روز كوروش بعد از اينكه در معبد مردوك خداى بزرگ اهالى بابل تاج بر سر نهاد منشور آزادى بشر را كه به لوحه كوروش بزرگ شهرت دارد، خواند. اين متن تا اين اواخر نامعلوم و ناخوانده بود تا اينكه در اواخر قرن نوزدهم در بين النهرين توسط هيات باستان شناسى انگليسى حفارى به عمل آمد و آن كتيبه پيدا شد كه بى شك يكى از گرانبهاترين و بى نظيرترين اسناد تاريخى دنيا است. در آن سند تاريخى بعد از اينكه كوروش خود را معرفى مى كند و اسم پدر و جد اول و دوم و سوم خويش را نام مى برد، مى گويد كه او پادشاه ايران و بابل و جهات اربعه است. پس از اين مقدمه كوروش مى گويد: اينك كه به يارى مزدا، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاى جهات اربعه را بر سر گذاشته ام، اعلام مى كنم تا روزى كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مى دهد، دين و آئين و رسوم و سنت ملت هايى را كه من پادشاه آنها هستم، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زيردستان من باورها و آئين و رسوم ملت ها را مورد تحقير قرار دهند و يا به آنها توهين نمايند. من از امروز كه تاج پادشاهى را بر سر نهاده ام تا روزى كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مى دهد، هرگز سلطنت خود را بر هيچ ملتى تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است كه مرا به پادشاهى خود بپذيرد و يا قبول نكند و هر كس نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من براى سلطنت بر آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد. من تا روزى كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاى جهات اربعه هستم، نخواهم گذاشت كه كسى به ديگرى ظلم كند و اگر شخصى مظلوم واقع شود من حق وى را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد. من تا روزى كه پادشاه هستم، نخواهم گذاشت مال غيرمنقول يا منقول ديگرى را به زور يا به نحو ديگرى بدون پرداخت بهاى آن و جلب رضايت صاحب مال تصرف و تصاحب نمايند. من تا روزى كه زنده هستم، نخواهم گذاشت كه شخصى ديگرى را به بيگارى بگمارد و بدون پرداخت مزد وى را به كار وادارد. من امروز اعلام مى كنم كه هر كس آزاد است هر دينى را كه مايل است برگزيند و در هر نقطه و هر جايى كه دوست دارد، سكونت نمايد و هر شغلى را كه مى خواهد انتخاب كند و مال خود را به هر نحو كه مى خواهد به مصرف رساند؛ مشروط بر اينكه لطمه اى به حقوق ديگران نزند. من اعلام مى كنم كه هر كس مسئول اعمال خود است و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيرى كه يكى از خويشاوندانش كرده است، مجازات كرد و اگر يك نفر از خانواده و يا طايفه اى مرتكب تقصير مى شود، فقط مقصر بايد مجازات شود نه ديگران. من تا روزى كه به يارى مزدا سلطنت مى كنم، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را به عنوان غلام و كنيز و برده بفروشند و حكام و زيردستان من مكلف هستند كه در حوزه حكومت و ماموريت خود مانع از فروش و خريد مردان و زنان به عنوان غلام و كنيز شوند و رسم بردگى بايد به كلى از جهان برافتد و از مزدا خواهانم كه مرا در راه اجراى تعهداتى كه نسبت به ايران و بابل و ملت هاى ديگر به عهده گرفته ام، يارى نمايد و موفق گرداند. بى شك و ترديد كوروش ابتدا به ساكن و بدون مقدمه قبلى چنين كارهاى بزرگ و تحسين برانگيزى را كه سابقه نداشته، انجام نداده، بلكه در نتيجه زندگى در خانواده و جامعه و مردمى آزاده كه به انسانيت و حقوق بشر اهميت مى داده اند، آموخته بود. از تكرار واژه «مزدا» كه به معنى ابردانش و آگاهى و اهورامزداى زرتشت است، چنين برمى آيد كه كوروش به مزدا و اهوراى زرتشت و دين مزدايى باور و ايمان داشته است. زيرا در دين زرتشت همه انسان ها صرف نظر از جنس، نژاد، رنگ، آيين، زبان و ساير موارد و اختلافات در معنى و باطن يكسان هستند و هيچ كدام را بر ديگرى برترى و امتيازى نيست، مگر از راه انديشه و گفتار و كردار نيك و خدمت به مردم و ديگران. بسيارى از مواد اعلاميه جهانى حقوق بشر از قبيل برابرى زن و مرد، آزادى بيان، آزادى انديشه، آزادى كار، آزادى مسافرت، آزادى در انتخاب همسر و خيلى از آزادى هاى ديگر كه در منشور حقوق بشر صراحت دارد، ريشه در گات هاى زرتشت «سروده هاى زرتشت» دارند.
منبع : روزنامه شرق

1 comment:

  1. آفرین بر شما که چنین مطالب پر محتوایی می نویسید

    ReplyDelete