از خون جوانان وطن لاله دميده
از ماتم سرو قدشان سرو خميده
در سايه گل، بلبل ازين غصه خزيده
گل نيز چو من در غمشان جامه دريده
چه كج رفتارى اى چرخ! چه بدكردارى اى چرخ!
سر كين دارى اى چرخ!
نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ!
از اشك همه روى زمين زير و زبر كن
مشتى گرت از خاك وطن هست به سر كن
غيرت كن و انديشه ايام بتر كن
اندر جلو تير عدو سينه سپر كن
چه كج رفتارى اى چرخ! چه بد كردارى اى چرخ!
سر كين دارى اى چرخ!
نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ!
از دست عدو ناله من از سردرد است
انديشه هر آن كس كند از مرگ نه مرد است
جانبازى عشاق نه چون بازى نرد است
مردى اگرت هست كنون وقت نبرد است
چه كج رفتارى اى چرخ! چه بدكردارى اى چرخ!
سر كين دارى اى چرخ!
نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ!
عارف قزوينی
از ماتم سرو قدشان سرو خميده
در سايه گل، بلبل ازين غصه خزيده
گل نيز چو من در غمشان جامه دريده
چه كج رفتارى اى چرخ! چه بدكردارى اى چرخ!
سر كين دارى اى چرخ!
نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ!
از اشك همه روى زمين زير و زبر كن
مشتى گرت از خاك وطن هست به سر كن
غيرت كن و انديشه ايام بتر كن
اندر جلو تير عدو سينه سپر كن
چه كج رفتارى اى چرخ! چه بد كردارى اى چرخ!
سر كين دارى اى چرخ!
نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ!
از دست عدو ناله من از سردرد است
انديشه هر آن كس كند از مرگ نه مرد است
جانبازى عشاق نه چون بازى نرد است
مردى اگرت هست كنون وقت نبرد است
چه كج رفتارى اى چرخ! چه بدكردارى اى چرخ!
سر كين دارى اى چرخ!
نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ!
عارف قزوينی
No comments:
Post a Comment