Thursday, January 29, 2009

خودسوزی مقابل دفتر ریاست جمهوری

یکی از زلزله زدگان بم در اعتراض به بی توجهی دولت به مشکلات زلزله زدگان در مقابل ساختمان ریاست ‏جمهوری خود را به آتش کشید.

خبر خودسوزی این مرد زلزله زده از سوی مقامات دولتی و رسانه های نزدیک به آنها سانسور شد، اما کارگران ‏شرکت صنایع فلزی که روز سه شنبه طی تجمعی مقابل ریاست جمهوری در خیابان پاستور در انتظار بازگشت ‏نماینده خود از داخل این ساختمان بودند، این خبر را در اختیار رسانه ها قرار دادند.‏

این کارگران به خبرگزاری ایلنا گفتند این مرد که خود را از زلزله زدگان بم معرفی می کرد، روز سه شنبه 10 ‏بهمن در مقابل ساختمان ریاست جمهوری با ریختن مواد آتش زا خود را به آتش کشید.‏

بنابر همین گزارش کارگران معترض به طور ناگهانی متوجه مردی شدند که پس از پاشیدن بنزین بر لباس‌‏هایش، ‏در یک آن خود را به آتش کشید‎.‎‏ به گفته یکی از کارگران که شاهد خودسوزی مرد زلزله زده در مقابل ساختمان ‏ریاست جمهوری بوده، این مرد زلزله زده چند بار برای رسیدگی به خواسته‌‏هایش به نهاد ریاست جمهوری ‏مراجعه کرده اما به دلیل بی‌‏نتیجه بودن مراجعات دست به خودسوزی زده است.‏

کارگران صنایع فلزی با مشاهده این وضعیت بلافاصله با پارچه ها و پلاکاردهایی که به همراه داشتند برای ‏خاموش کردن آتش به کمک وی شتافتند و در نهایت به اجبار لباس‌‏های مشتعل وی را پاره کردند.‏

خبرگزاری ایلنا در همین خصوص گزارش داد مردی که اقدام به خودسوزی در مقابل دفتر احمدی نژاد کرده ‏هنگام کمک کارگران و سربازان مستقر درنهاد ریاست جمهوری برای خاموش کردن آتش گفته است: "بگذارید ‏من بمیرم، در زلزله بم فرزندانم روی دستانم مردند و کسی به داد ما نمی‌‏رسد."‏

کارگران صنایع فلزی گفته اند که این مرد "پس از کمک کارگران و سربازان با آمبولانس به بیمارستان منتقل ‏شد"، اما دفتر رییس جمهور و مقامات دولتی تاکنون در مورد سرنوشت وی هیچ توضیحی ارائه نکرده اند.‏

این دومین مورد از خودسوزی در مقابل ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور تهران در چند ماه گذشته ‏است که خبر آن در رسانه ها انعکاس می یابد.‏

خبرگزاری دولتی ایرنا پیشتر، در روز یکشنبه 16 اردیبهشت 86 خبر خودسوزی مرد جوانی را در مقابل دفتر ‏محمود احمدی نژاد در بخش اخبار محرمانه خود درج کرد و گزارش داد که این مرد روز یکشنبه 16 اردیبهشت ‏‏86 در برابر ساختمان ارتباطات مردمی ریاست جمهوری واقع در خیابان پاستور خود سوزی کرده است.‏

مسئول روابط عمومی اورژانس تهران به این خبرگزاری گفت: "پس‌از این حادثه بلافاصله مصدوم بوسیله یک ‏دستگاه آمبولانس به بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری تهران منتقل شد"، و افزود: "حال عمومی وی که ‏‏۸۰ درصد دچار سوختگی شده وخیم است". دلایل اعتراض این فرد، هرگز معلوم نشد.‏

زلزله بم در 5 بهمن سال 82 موجب کشته شدن 41 هزار نفر و برجا ماندن خرابی های گسترده شد. محمود ‏احمدی نژاد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری از روند بازسازی بم انتقاد کرده بود، پس از رسیدن به قدرت ‏در یک سخنرانی در جمع مدیران ستادهای حوادث غیر مترقبه ایران گفت: "زمین زیر پای افراد مومن نمی ‏لرزد."‏

خبرگزاری ایسنا که این اظهارات را منتشر کرد، گزارش داد که وی با تاکید بر "تاثیر اعمال و رفتار انسان‌ها در ‏حوادث و بلایای طبیعی" گفته: "زمین نمی ‌تواند بر سر جایی كه همه‌ افراد آن مومن هستند بلرزد و آن را خراب ‏كند."‏

احمدی نژاد حتی به صراحت مردمان زلزله زده را به خوردن لقمه ناپاک متهم کرد، و اظهار داشت: "باید آن ‏سوی قضیه را هم در نظر بگیریم. اگر هر لقمه‌ای پاك باشد و هر نگاه و دست و قلمی پاك باشد، طبیعت نمی ‌تواند ‏با این دل‌های پاك همراهی نكند؛ چرا كه مسخر این دل‌ هاست و برخی از حوادث با رفتار انسان‌ها ارتباط دارد."

بر گرفته از: روز

Monday, January 26, 2009

سخنان خمینی در نوفل لوشاتو

در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت
مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، 5 آبان 1357
در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقید خود آزاد خواهند بود
مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، 10 نوامبر 1978
در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز حقوقی کاملاً مساوی با مردان خواهند بود
مصاحبه با روزنامه گاردین، نوفل لوشاتو، 1 آبان 1357
در حکومت اسلامی رادیو، تلوزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت
مصاحبه با روزنامه پیزا سره، نوفل لوشاتو، 2 نوامبر 1978
در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههی تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریان های مملکت از فر هنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه های قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد.
سخنرانی برای گروهی از دانشجویان یرانی در اروپا، نوفل لوشاتو، 8 آبان 1357
ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم
سخنرانی برای گروهی از ایرانیان، نوفل لوشاتو، 19 مهر 1357
برای همه اقلیت های مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند
کنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، 9 نوامبر 1978
نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمی دهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم
مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، 17 نوامبر 1975
دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل ین حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت
مصاحبه با تلوزیون NBC ، نوفل لوشاتو، 11 نوامبر 1978
من نمی خواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمی خواهم حکومت یا قدرت را بدست بگیرم
مصاحبه با تلوزیون اتریش، نوفل لوشاتو، 16 نوامبر 1978
در جمهوری اسلامی زن ها آزاد خواهند بود. در تحصیل هم آزاد خواهند بود. در کارهای دیگر هم آزاد خواهند بود
مصاحبه با هفته نامه گاردین، نوفل لوشاتو16 نوامبر 1978
پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت
مصاحبه با روزنامه لموند، نوفل لوشاتو، 9 ژانویه 1979
...!

Friday, January 23, 2009

Iran: Stop destruction of Khavaran mass grave site and investigate 1988 'prison massacres'

Amnesty is urging the authorities to ensure that the site is preserved and to initiate a forensic investigation at the site as part of a long-overdue investigation into mass executions which began in 1988, often referred to in Iran as the 'prison massacres'. The organisation fears that these actions by the Iranian authorities are aimed at destroying evidence of human rights violations and depriving the families of the victims of the 1988 killings of their right to truth, justice and reparation.

Amnesty International additionally calls on the Iranian government to facilitate the visit of the UN Special Rapporteur on extrajudicial, summary or arbitrary executions. In his visit he should be allowed to have an unhindered access to the Khavaran site with a view to indicating how best to conduct an investigation into the events of 1988, including in relation to the unmarked graves at Khavaran.

The Iranian authorities have the obligation to conduct a thorough, independent and impartial investigation into the events and bring to justice those responsible for the 'prison massacres' in fair proceedings and without recourse to the death penalty. Destruction of the site would impede any such future investigation and would violate the right of victims, including the families, to an effective remedy.

The Iranian authorities also have a responsibility to ensure that the body of anyone secretly buried who was not the victim of a crime is returned to his or her relatives. Destruction of the grave site would prevent this from happening and inflict further suffering on the families of the victims of the 'prison massacres' who have been yearly commemorating the killing of their loved ones by gathering in Khavaran.

Background

Between August 1988 and February 1989, the Iranian authorities carried out a massive wave of executions of political prisoners - the largest since those carried out in the first and second year after the Iranian revolution in 1979. In all, between 4,500 and 10,000 prisoners are believed to have been killed.

Amnesty International has repeatedly called for those responsible for the 'prison massacre' to be brought to justice in a fair trial without the death penalty.

Source: Amnesty International

Wednesday, January 7, 2009

DO NOT LET THIS BEAUTIFUL SOUL BE EXECUTED BY THE ISLAMIC REGIME IN IRAN!


Farzad Kamangar is a 33-year-old teacher, human rights activist and journalist.
He was a teacher in rural areas of Iranian Kurdistan. Prior to his arrest in August 2006, he taught in the town of Kamyaran, Kurdistan. He has been subjected to the most brutal physical and emotional tortures since his arrest. Farzad Kamangar has been accused of "endangering national security" and "belligerence against God", prefabricated charges the Islamic regime in Iran brings wholesale against almost all rights activists. So far, sixteen members of the Kamangar’s extended family have been executed by the regime for their political activities. Farzad Kamangar was sentenced to death by hanging on February 2008 after a sham trial. The following is his letter from death row to the clergyman, Qolaam-Hosyn Ezhei, Islamic regime's Minister of Intelligence. It has been translated and distributed by International Committee Against Executions.


Let my heart keep beating!I have been in prison for many months now. Prison was supposed to crush my will, my love and my humanity. It was supposed to tame me. I have been detained in a ward with walls as tall as history, continuing to eternity itself. They were supposed to separate me from my beloved people, from the children of my land. But I travelled through the tiny window of my cell to far away places everyday and felt myself amongst them and like them. They, in turn, would see the reflection of their grievances imprisoned in me. Prison thus deepened our bonds. The darkness of prison was supposed to erase the very meaning of the sun and light from my mind, but I have witnessed the growth of pansies in the darkness and silence. Prison was supposed to force my mind to consign time and its value to oblivion. I have, however, relived the moments outside prison, and given birth to a new "me" in order to choose a new path.


I have also, like prisoners before me, wholeheartedly embraced every degradation, insult and cruelty that came my way, hoping to be the last person of a tormented generation who has had to endure the darkness of imprisonment in the fervent hope of seeing a new dawn.

One day, I was labeled "belligerent" for having waged war against their “God.” The noose of justice was thus woven, ready to take my life. And since that day I have been unwillingly awaiting my execution.

But I have decided, with all my love for my fellow human beings, that if I am to lose my life, let all my organs go to those who may find life receiving them. And let my heart, with all the love and passion in it, be donated to a child. It makes no difference where s/he might be: on the banks of the Kaaroon, slopes of Mount Sabalaan, fringes of the Eastern Desert; or to a child that beholds the sun rise from the Zagros Mountains. All I want is that my rebellious, restive heart may keep beating in the chest of a child who would, more rebelliously than I, reveal his/her childhood wishes to the moon and the stars, and hold them witness so that s/he may not betray them later as an adult. All I want is that my heart may keep beating in the chest of one who loses patience over the children who go to bed hungry; one that would keep the memory of Haamed – my sixteen-year-old student – alive in my heart who wrote, "even my smallest wish won't come true in this life," and hanged himself.

Let my heart keep beating in someone's chest, no matter what language s/he might speak. All I want is for her/him to be the child of a worker with calloused hands whose coarseness would keep the sparks of rage against inequalities alive. Let my heart keep beating in the chest of a child who may be a rural teacher in a not-so-distant future, whom the children would greet every morning with their delightful smiles, and with whom they would share all their joys and games. Then the children might not know the meaning of such words as poverty and hunger, and the terms "prison," "torture," "oppression" and "inequality" might be devoid of all meaning in their world. Let my heart keep beating in a tiny corner of your immense world. Only be careful with it, for it is the heart of a person full of untold stories of the people of his land, whose history abounds in pain and suffering. Let my heart keep beating in the chest of a child so that one morning I can cry at the top of my lungs and in my mother tongue [Kurdish]: I want to become a breeze carrying the message of love of all humanity to all corners of this immense world.

Farzad Kamangar

Patient in the Infectious Diseases Ward

Rajaa'i Shahr Prison, Karaj28 December 2008


------------------

Please send protest letters to:

President Islamic Republic of Iran

His Excellency Mahmoud Ahmadinejad

Palestine Avenue, Azerbaijan IntersectionTehran 13168-43311

Islamic Republic of Iran



Chief of State

His Excellency Ayatollah Sayed Ali Khamenei,

The Office of the Supreme LeaderIslamic Republic

Street - Shahid Keshvar Doust Street,Tehran

Islamic Republic of Iran


Fax: +98-21 649 5880 (unreliable)


Minister of JusticeAyatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi

Office of the Head of JusticePasteur

St. Vali Asr Ave., South of Serah-e Jomhouri

Tehran 13168-14737

Islamic Republic of Iran


Fax: +98-21 879 6671/640 4018 or 4019 (unreliable)


Please copy your letter to the Iranian embassy in your country as well (in some countries, like the USA, the Embassy of Pakistan looks after the interests of the Islamic Republic of Iran) .