Showing posts with label Human Rights. Show all posts
Showing posts with label Human Rights. Show all posts

Sunday, June 1, 2014

28 Perfectly Good Reasons To Oppose Gay Marriage

1. Homosexuality is not natural, much like eyeglasses, polyester, and birth control.

2. Marriage is valuable because it produces children, which is why we deny marriage rights to infertile couples and old people.

3. Obviously, gay parents will raise gay children, since straight parents only raise straight children.

4. Straight marriage, such as Britney Spears' 55-hour escapade, will be less meaningful if gay marriage is allowed.

5. Marriage has been around a long time and hasn't changed at all: women are property, matches are arranged in childhood, blacks can't marry whites, Catholics can't marry Jews, divorce is illegal, and adultery is punishable by death.

6. Gay marriage should be decided by people, not the courts, because majority-elected legislatures have historically protected the rights of minorities.

7. Gay marriage is not supported by religion. In a theocracy like ours, the values of one religion are imposed on the entire country. That's why we have only one religion in America.

8. There is no separation between religious marriage and legal marriage, because there is no separation of church and state.

9. Devout, faithful Anglicans should never accept same-sex marriage, because it is an affront to the traditional family values upheld by Henry VIII and his wife, Catherine of Aragon, and his wife, Anne Boleyn, and his wife, Jane Seymour, and his wife, Anne of Cleves, and his wife, Catherine Howard, and his wife, Catherine Parr. They all knew the meaning of marriage and none of them lost their heads over the matter.

10. Married gay people will encourage others to be gay, in a way that unmarried gay people do not.

11. Legalizing gay marriage will open the door to all kinds of crazy behavior. People may even wish to marry their pets because dogs have legal standing and can sign marriage contracts.

12. Legalizing gay marriage will open the door to legislative change in general, which could possibly include the legalization of polygamy and incest. Because we don't know what comes next, we should never change our laws.

13. Children can never succeed without a male and a female role model at home. That's why single parents are forbidden to raise children.

14. Gay marriage will change the foundation of society. Heterosexual marriage has been around for a long time, and we could never adapt to new social norms because we haven't adapted to things like suburban malls and tupperware parties.

15. Legal marriage will inspire gays to mimic the straight traditions of spiritual commitment ceremonies and celebratory parties, which is currently impermissible for them to do and which they have never done before.

16. Marriage is designed to protect the well-being of children. Gay people do not need marriage because they never have children from prior relationships, artificial insemination or surrogacy, or adoption.

17. Civil unions are a good option because "separate but equal" institutions are always constitutional. In fact, compared with marriage, civil unions are so attractive that straight people are calling dibs on them.

18. A man should not be able to marry whomever a woman can marry, and a woman should not be able to marry whomever a man can marry, because in this country we do not believe in gender equality.

19. If gays marry, some of straight people's tax dollars would end up going to families whose structure they may find morally objectionable. Clearly, it is more just to continue taking gay people's tax dollars to support straight families, who are going to heaven regardless of what anyone else thinks of them.

20. Gays should hold off on the marriage question until society is more accepting of them, because they are not part of society.

21. The people's voice must be heard on this issue. Therefore, we must have a referendum on a constitutional amendment to ban same-sex marriage, because we can't think of any other way to discuss the issue.

22. Each state should decide for itself whether gay marriage will be recognized, because there is no "full faith and credit" clause that requires states to recognize each other's institutions.

23. Gay marriage attempts to replace natural heterosexual instinct with a cultural institution. Morality demands that we subordinate institutionalized commitment to raw, unfettered, biological impulse.

24. Gay marriages could very well suffer maladies like domestic violence and substance abuse. That's why we invented the Quality Control department to pre-approve the righteousness of all marriage applicants, such as convicted serial killer Richard Ramirez who married a woman while on Death Row.

25. Those who support gay marriage aim to overthrow the dominant culture, as evidenced by their enthusiasm to participate in it.

26. The country can't afford to provide benefits for married gay couples. That's why Bush would never consider spending $150 million on programs that encourage more straight people to get married.

27. Gay couples do not deserve marriage because, if everyone on earth limited themselves to same-sex sexual behavior, humanity would soon be extinct. Based on the same concern, we also deny marriage rights to the biologically childless and to those who have borne only one child. (We are also considering denying marriage rights to those who have borne three or more children, because if everyone copied them, the world population would shoot through the roof.)

28. Marriage was created in the Bible as a bond between a man and a woman. The people who lived prior to the writing of the Bible, such as the Chinese, sat around in confusion for many years until the Mesopotamians finally came around and invented the family unit.

Wednesday, April 16, 2014

همه چیز در ایران از فیلتر سکس میگذرد

ایران جزو کشورهایی است که در آن برای سکس (حتی در خانه) قوانینی وجود دارد که گاهی منجر به اعدام و سنگسار میشود.
واقعا سکس چیست؟ جز یک پدیده طبیعی و فیزیولوژیکی در موجوداتی که از طریق دو جنس تولید مثل میکنند، است؟
سکس همانند گرسنگی یک نیاز عادی است و طبیعی. متاسفانه به ما یاد داده اند که این نیاز را در خود سرکوب کنیم و جالب اینجاست زمانی مقدس!!! می شود که در یک رابطه ازدواج رسمی یا شرعی با جفت خود این عمل را انجام دهیم.

اگر یک پسر و یک دختر خارج از ازدواج با هم سکس داشته باشند جرم است.
اگر یک پسر و دختری که با هم ازدواج نکرده باشند و با هم زندگی کنند جرم است.
اگر یک پسر و دختری وارد خانه ای شوند باید مواظب نگاه های اطراف باشند مبادا که همسایه ای آنها را لو ندهد.
اگ پسر و دختری دست در دست هم در خیابان باشند باید به ماموران پلیس اثبات کنند که یک رابطه محرمیت بین آنها وجود دارد.
اگر هم دو همجنس بخصوص دو پسر در خانه ای باشند مجرمند حتی اگر سکس نداشته باشند.
اگر فردی تنها زندگی کند مجرم است چون میخواهد خانه خودش را پاتوق کند برای داشتن سکس.
زنان باید حتی در اوج گرمای تابستان موهای خود را بپوشانند مبادا که موی زن انگیزه سکس را در یک مرد تحریک نکند!!!!!!!!

همش سکس و سکس و سکس ...

اینقدر از سکس حرف زدند و همه چیز رو سکسی کردند که مردم تشنه سکس هستند آن وقت انتظار دارند آمار فحشا بالا نرود.

یعنی تمام مسائل ایران حول این موضوع میگردد. اقتصاد معنایی ندارد. کار معنایی ندارد. هنر معنایی ندارد. کتاب معنایی ندارد. علم معنایی ندارد...........

همه ایرانیان یک گله از بیماران روانی هستند که در مسائل سکسی بی قید و بی بند و بار هستند و باید کنترل شوند.

هیچ چیزی در ایران مهمتر از کنترل سکس نیست.
در حکومت نگاهشان به مسائل از زاویه سکس میگذرد حتی ساختن یک پارک.
در بین مردم که یاد گرفتند انسان از حیوان هم در زمینه سکس وحشی تر است ولی در زمینه احترام به همنوع خود یا به محیط اطرافش اصلا وحشی نیست باید جوانان خود را کنترل کنند مبادا که فکر سکس به ذهنشان نرسد.
در مدارس دخترها و پسرها از هم جدا هستند. در دانشگاه باید جدا از هم وارد دانشگاه شوند. در همه جا نگاه به مردم بر اساس نگاه های جنسیتی است.
دو جنس مخالف نباید در انظار عموم با هم حرف بزنند یا بدتر از آن با هم دست بدهند یا دیگر بدتر از آن یکدیگر را ببوسند.
تا کشورهای پیشرفته نسبت به کشتن همجنسگراها در ایران اعتراض میکنند ایران میگوید سکس بین دو همجنس جرم است و حکمش اعدام. انگار که مولوی و شمس تبریزی هم عاشق یکدیگر بودند با هم سکس داشتند.
همش نگاه ها بر اساس سکس است.

برای پیشرفت یک کشور کنترل سکس مهم است یا اینکه مردمش چقدر باسواد باشند؟ یا اینکه چقدر اقتصادش شکوفا باشد؟ یا اینکه چقدر فرهنگ احترام گذاشتن بین مردم جاری باشد؟ یا اینکه چقدر عدالت جاری باشد؟
از بس از سکس حرف میزنند انتظار دارند مردم تشنه سکس نشوند.

یعنی در کشورهای پیشرفته که سکس را جرم نمیدانند همه مردم بی بند و بار هستند و کشورشان بر اساس بی بند و باری در سکس پیشرفت کرده است؟
خیر برای حکومت و مردمانشان مهم نیست که چه کسی چه چیزی را موقع گرسنگی یا تشنگی میخورد یا اینکه چی می پوشد یا اینکه با چه کس یا کسانی سکس دارد. برای آنها کار و بازدهی مفیدشان به جامعه در عرصه فرهنگ و اقتصاد و سیاست و مدیریت و ... مهم است.

مردم این کشورها فهمیده اند که چه کسی چجوری زندگی میکند یا در خانه اش با چه کسی است یا حتی با چه کسی میخوابد و بیدار می شود به آنها ربطی ندارد. فقط اینکه سر و صدایی نداشته باشند یا اینکه در نظافت و نگهداری از محیط اطراف خود کوتاهی نکنند مبادا که برای دیگری دردسرساز باشد.

در پایان، تا زمانی که ما نفهمیم زندگی چیست، ما از زندگی چه میخواهیم، هدفمان در زندگی چیست هیچ پیشرفتی در جامعه ایران پدیدار نمیشود.

Saturday, July 27, 2013

مردانی که دست به تجاوز جنسی میزنند مشکل روانی دارند

این افراد اگرچه آلوده به شهوت هستند ولی از اینکه یک فردی را مورد تجاوز قرار دهند حتی اگر آن فرد همجنس خود یعنی یک مرد باشد از این کار لذت می برند نه برای ارضای نیاز جنسی بلکه برای تحقیر طرف.
فردی که دست به تجاوز میزند طرف مقابل خود را ضعیف میبیند و میخواهد با نشان دادن قدرت خود یعنی همان تجاوز جنسی ضعف آن طرف را به او یادآوری و قدرتش را به خودش اثبات کند.
در واقع میکوشد که عقده گشایی کند و این عقده گشایی با نوعی جنون همراه است که به یکباره تخلیه میشود.
تجاوز جنسی اوج خشونت جنسی به حساب می آید ولی در چشم کننده این کار اوج پیروزی به حساب می آید که توانسته با این ابزار قدرت خود را به فرد ضعیف نشان دهد.
از آنجا که همه متجاوزین جنسی باورهای زن ستیزانه دارند پس زن را موجودی ضعیف می یابند که میخواهند با نشان دادن قدرت خود به او از این راه به پیروزی فروخورده خود برسند.
هرچه فرد مورد تجاوز قرار گرفته از این عمل پرهیز کند یا به عبارتی به فرد متجاوز التماس کند به او نشان داده که این قضیه واقعا مهم است و مرد متجاوز را عصبانی میکند که چرا یک فرد ضعیف از خواسته او تمکین نمیکند به همین سبب فرد متجاوز به جنون میرسد و حتی ممکن است دست به کشتن قربانی بزند.

برای نمونه میتوانم به تجاوز گروهی که در باغی در خمینی شهر اصفهان رخ داد اشاره کنم که افراد متجاوز در مقابل چشم مردان، به همسرانشان تجاوز کردند که در واقع میخواستند با این کار هم مردان آن جمع و هم زنان را با یک عمل همزمان تحقیر کنند چون در باورهای جامعه مردسالار و زن ستیز، زن بخشی از دارایی یک مرد است و ناموس او به حساب می آید و وقتی که مردی با چنین ذهنیتی به دارایی یک مرد دیگر در مقابل چشم او تجاوز کند در واقع میخواهد قدرت نمایی کند و ضعف آن مالک را نشان دهد.

یکی از راههای ممکن در فرهنگ سازی، زدودن این کلیشه از ذهنیت مردم است که هیچ انسانی چه مرد چه زن دارایی هیچ کسی نیست.

اما درباره کسانی که در جنگ و انقلابها دست به تجاوز میزنند مانند تجاوزهایی که در رخدادهایی اخیر در مصر علیه زنان مصری رخ داد ناشی از یک فرهنگ مردسالارانه و زن ستیزانه است که زن را برای خارج کردن از میدان به تحقیر کردن آنها از طریق تجاوز جنسی دست میزنند که اوج وحشی گری است و در واقع تنبیه آنان و زهر چشم گرفتن بخاطر حضور زنان در فضای سیاسی بلکه به خیال خام خود زنان را از فضای سیاسی و اجتماعی دور کنند.

در طول تاریخ در جنگها زنان مغلوب به کنیزی گرفته می شدند تا برای امور جنسی مردان غالب به کار گرفته شوند از پادشاهان گرفته تا سربازان عادی برای نشان دادن قدرت به خود و همچنین زنان قبیله یا کشور یا شهر مغلوب در جنگ.

برای نمونه در دهه شصت خمینی فتوا داد که زنان باکره به بهشت می روند برای همین منظور نیروهای سپاه و بسیج دست به تجاوز به زندانیان میزدند تا به خودشان پیروزی را نشان دهند و همچنین به قربانی ضعف او را یادآوری کنند.

حاصل تفکر مردسالانه این است که زن باید باکره باشد و زنی که باکره نیست حقیر است برای همین منظور به زنان برچسب هایی مانند نانجیب می زنند حتی اگر قربانی تجاوز باشند حتی اگر جور دیگری لباس بوشد ولی آیا مردان چرا باکره چه بی کره باز به بهشت میروند حتی اگر به زنی تجاوز کرده باشند؟

اما علت روانی این کار چیست؟
انسان باید احساس قدرت کند، چه راهی بهتر و آسان تر از زور گفتن به نوع ظعیف. برای همین است که با وجود اینکه در فرهنگ مردسالارانه زن موجودی ضعیف نامیده می شود و زن باید در خدمت مرد باشد، این مرد است که برای پنهان نمودن ضعف خود یا بهتر بگویم تلقین قدرت به خود به کسی که به خیال خود یک "ضعیفه" است قدرتش را نشان دهد برای همین چه راهی بهتر از تجاوز جنسی. در فرهنگ مردسالارانه داشتن آلت تناسلی مردانه برای مردان نوعی افتخار است و فرو کردن آن در جایی افتخاری دیگر و یک پیروزی !!! انگار که قله کوه قاف را فتح کرده است و زن که این آلت مردانه را ندارد موجودی ضعیف است که میتواند از مردی که آن را دارد درخواست کند و مردی که دست به تجاوز میزند در واقع به خودش میخواهد نشان دهد که به یک پیروزی دست یافته و به زن نشان دهد که من به تو لطف کردم ولی وقتی حس میکند که این عمل یک عمل جنسی است انگیزه های دیگری مخصوصا شهوت در او برانگیخته میشود تا جایی که حتی با مقاومت قربانی همراه است این جنون شهوانی شدت میگرد که در تصور مرد متجاوز، برخورد قربانی نشان از ترس است، ترس از اینکه با از دست دادن بکارت یا نجابت آبرویش برود و همچنین از اینکه قدرت مرد (داشتن آلت جنسی مردانه) را می بیند.

Thursday, August 11, 2011

تله جدید وزارات اطلاعات برای کنترل فیس بوک ایرانیان

اخیرا یک وبسایت اقدام به فروش VPN کرده و در فیس بوک گروه و صفحه نیز دارند و بیشتر از همه از طریق فیس بوک اقدام به جذب مخاطب میکنند و علنا با توانایی دسترسی به 23 سرور اقدام به فروش اکانت کرده است. مانند بسیاری وبسایت های دیگر.
طراحی این وبسایت بسیاری حرفه ای است و هر کس که درخواست کند به شرط زیر یک اکانت رایگان یک هفته ای به او تعلق میگیرد:
 در اینجا ذکر شده:
برای دریافت این اکانت، لیست دوستان شما باید برای همه قابل مشاهده باشد.
پیش خودم فکر کردم و گفتم به آنها چه که بدانند در پروفایل من چه خبر است و بخواهند بدانند من با چه کسانی در ارتباط هستم؟
بعد از دریافت اکانت تستی، شما میتوانید خرید کنید، شارژ کنید (!) و سفارش بدهید و به آسانی نام و شماره حساب در اختیار شما گذاشته شده است:



و جالب اینجاست که برای اینکه خود را ملی و غیر دولتی جلوه دهند از حسابهای بانکهای خصوصی که در بالا میبینید و شمارشان کم نیست استفاده کرده اند.

خیلی سوال برانگیز است برای دادن اکانت رایگان باید بدانند چه کسانی (که در میان آنها ممکن است اشخاص مورد جستجوی جمهوری اسلامی باشند) در پروفایلت هستند و چه چیزهایی در پروفایلت هست، و همچنین به 23 سرور و 11 کشور وصل هستند، چنین وبسایت حرفه ای طراحی شده دارند (آخر کدام فروشنده وی پی ان این همه توانایی دارد که بتواند از عهده پرداخت پول طراحی حرفه ای چنین وبسایتی بر آید مگر اینکه خودش طراح وبسایت باشد و از روی بیکاری مجبور است وی پی ان بفروشد!!!!!!)، در صفحه فیس بوک برنامه ویژه برای گرفتن ایمیل برای فرستادن اکانت را دارند (حتما طراح حرفه ای وبسایت برنامه نویسی این قسمت را هم به عهده دارد!)، چنین آشکارا با آوردن نام به این همه شماره حساب وصل هستند و در کنار اینها میخواهد بداند در پروفایل فیس بوک شما چه خبر است؟!
تنها کافی است آنهایی که هویت پنهان و جعلی در فیس بوک دارند با پرداخت پول به صورت آنلاین یا واریز به شماره حساب مربوطه، هویتشان آشکار شود. آن وقت چنین اطلاعاتی در دست کیست و چه میشود؟! خدا میداند.
در کشوری که حسین رونقی ملکی به خاطر معرفی چند پراکسی به زندان می افتد و با وجود وخیم شدن حالش در زندان به درمان دسترسی ندارد چگونه ممکن است چنین پروژه ای این چنین پیشرفته در دسترس عموم باشد؟
من آدم خوش بینی هستم ولی این مورد آنقدر واضح بود که نتوانستم پس از ماهها دست کشیدن از وبلاگ نویسی از اطلاع رسانی در این مورد چشم بپوشم.
گفتن از من بود، خواه پند گیرید خواه ملال!

به امید روزی که امنیت واقعی که ضامن آزادی و آبادی و پیشرفت و امید در میان ایرانیان است در این سرزمین پدیدار شود.

Sunday, February 20, 2011

King of Libya

Muammar in Arabic, means engineer and usually is used before the name by people for educated people in the field of Civil Engineering and Construction, so maybe if that the first name of king of Libya is Muammar or the word is his nickname, is unknown but the clear matter is 68 years old King of Libya, such as movie actors with makes up every day, has a very abnormalities. For example, he never wears one dress in two formal meetings. So every his dress has a special story. In the recent days of UN summit in New York, he spoke one hundred minutes for his lecture instead of fifteen minutes time was dedicated that more than ninety minutes was full of curse and swear when so his interpreter after his thirty-five minutes interpreting brought little that they forced to replace some else for him ...








So you must know for years, he does not stay in any other building except in his own palace, and each time for foreign travel for foreign travels that chiefs of other countries have invited him to travel abroad, he takes tents and many valets and his retinues. Some years ago at travel to France in Green space of House FriendFeed (or Versailles), tents and his special court was established and appropriate subjects for journalists and the press and many rumors have followed. In his recent visit to New York at first, they tented in NY National Park that police officers went for the protest of some people living near park for security around them that police forced Libyan delegation to remove and to pitch somewhere else (you must respect citizenship rights in USA). Finally, Libyan group rented a hectare of green space in the home of a wealthy in New York suburbs for a few days, for an exorbitance amount. In there, they tented for KING of Libya ...




What is certain, King of Libya at seventy years of age is very interested to become a subject for press but his protective box guards might be more interesting than everything. His protective box who are young and very fit are selected after many tests and hard courses are more than four hundreds people of the forty-person shift for responsibility to protect his life and are responsible for his travel to New York when the king of Libya went to one of the shops in New York City for buying souvenirs, this forty persons caravan (and of course with countless local police) a blockade was created in New York City traffic. His Protective guards, unlike other uniformed guards, (in shift or in protection) never wear ordinary clothes, all of them are selected single girls and until they are in service they have no right for marriage ...















Thursday, February 3, 2011

بیانیه جمعی از اساتید دانشگاههای تهران: هر چه سكوت كنیم ، گرانی ، فقر ، سركوب و اعدام افزایش می یابد

آژانس ايران خبـــــــــــــر : جمعی از اساتید دانشگاههای تهران طی بیانیه ای خاطر نشان كردند كه هر چه سكوت كنیم،نظام متجاوز سركوبی را در تمامی ابعاد به اوج میبرد، نظام ولایت فقیه هر جا كه با خطر اعتراضات مردمی و سرنگونی محتوم روبرو میشود به اعدام های جوانان روی می آورد تا چند صباحی بیشتر به حاكمیت ننگین خود ادامه دهد. پس باید بپا خیزیم . متن كامل بیانیه به شرح زیر میباشد :

هر چه سكوت كنیم ، گرانی ، فقر ، سركوب و اعدام افزایش می یابد
پس باید بپا خیزیم و اكنون در ماه قیام(بهمن) زمان آن فرا رسیده است
دزدی ها و غارتگری های دولت غاصب و كارگزارانش در جنگ و جدالهای درونی خودشان روز به روز بیشتر افشا شده و ابعاد این غارت و چپاول بعد از حذف یارانه ها سیر صعودی به خود گرفته است.
درهمین رابطه دو عضو کمیسیون برنامه و وبودجه مجلس از گزارش جدید دیوان محاسبات کشور خبر دادند که نشان می دهد دولت 11/7 میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از مازاد فروش نفت و اقساط فروش نفت را به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده و بجای اینكه به خزانه كشور واریز شود به جیب احمدی نژاد و دوستانش و مجتبی خامنه ای نور چشمی ولی فقیه ریخته شده است.
با شروع حذف یارانه ها و بالارفتن نجومی قیمتها (طوری كه دیگر حتی نان خالی هم از سفره های ملت محروم ناپدید شده است) اموال و سرمایه های ما به دست غارتگران حاكم به تاراج میرود . نظام حاكم به خوبی میداند كه رفتنی است و نفس های آخرش را میكشد ، بنابراین در حال جمع آوری پول و امكانات و ارسال به كشورهای دیگر است تا اگر ملت ایران نیز با الهام از قیام مردم تونس و مصر به خروش در آمدند ، كوله بار خود را بسته باشند و با پول و امكانات كافی از جیب ما، به كشور دیگری فرار كنند.
بعد از حذف یارانه ها ، در حالی كه دزدی های نجومی كارگزاران حكومتی اوج جدیدی گرفته ، بطوری كه جان ملت محروم از این همه فشار و ناداری به لب رسیده است، نظام حاكم برای مقابله با اعتراضات مردمی و بجای كمك به اقتصاد ور كشته كشور ، برای به سكوت و تسلیم وادار كردن مردم، دست به اعدامهای وحشیانه و حتی قتل عام زندانیان سیاسی كه در اعتراضات عاشورای سال 88 دستگیر شده بودند زده است كه آخرین این سربداران سرفراز آقایان : علی صارمی ، حسین خصری ، جعفر كاظمی و محمد حاج آقایی و خانم زهرا بهرامی بودند.
البته بسیاری را نیز به بهانه ی مواد مخدر اعدام كرده و میكند تا با نشان دادن چنگ و دندان و چشم زهر گرفتن از مردم ایران ، ذلت و سكوت را در كشور ما مستولی كند. این در حالی است كه حتی ملت افغانستان هم بر علیه اعدامهای فزاینده ی دگر اندیشان در ایران و سایر اعدامهایی كه به بهانه مواد مخدر انجام میشود روزانه دست به تظاهرات میزند.
همه میدانند كه ایران بزرگترین صادر كننده ی مواد مخدر است و سپاه پاسداران خود سردمدار تولید و پخش مواد افیونی است. همه میدانند كه در زندانها ، بصورت گسترده مواد مخدر به وسیله مسئولین زندان توزیع میشودت همه میدانند كه به تازگی محموله چند تنی مواد مخدر به ارزش 5میلیون دلار از ایران به سمت ونزوئلا و سایر كشورها كشف شد و عاملان آن هم از سران سپاه پاسداران بودند كه دستگیر شدند. آنگاه ناجوانمردانه به بهانه چند مثقال مواد مخدر جوانان بی پناه ایرانی را كه از روی فقر و ناداری دست به این كار زده اند ، به دار می آویزند تا بدین طریق ترس و وحشت را در جامعه فراگیر كنند و كسی به خود اجازه اعتراض ندهد! چرا كه نظام ولایت فقیه هر جا كه با خطر اعتراضات مردمی و سرنگونی محتوم روبرو میشود به اعدام های جوانان روی می آورد تا چند صباحی بیشتر به حاكمیت ننگین خود ادامه دهد.
پس از سال قبل تا كنون باید طبق تجربه دریافته باشیم كه سكوت و سكون ما به مانند این است كه دزد به خانه حمله كرده باشد و ما بجای اعتراض و فریاد و حمله به سمت غارتگری كه به خانه ما تجاوز كرده است، سكوت كنیم و به روی خود نیاوریم! با چنین شیوه ای دزدان نه تنها مال بلكه جان و نوامیس ما را هم به غارت خواهند برد. كما اینكه تاكنون این تجربه را به عینه دیده ایم. هر چه سكوت كنیم، قیمت ها بالاتر میرود، بنزین یارانه ای ، از 100تومان به 400 تومان رسیده و گرانتر هم خواهد شد. اعدام جوانانمان افزایش می یابد، تعداد زندانیان سیاسی بیشتر میشوند و در یك كلام ، نظام متجاوز سركوبی را از تمامی ابعاد به اوج میبرد، چرا كه كسی جلودار آنان نیست و صاحب خانه در گوشه ای نظاره میكند و بجای اعتراض و حفاظت از شرف و ناموس و اموال خویش، منتظر است كه كسی پا كاری كند و از او صدایی بر نمی خیزد، گویی كه نمیداند كس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما!
پس باید بپا خیزیم و در بهمن ماه امسال طرحی نو در اندازیم و روز 14 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر به خیابانها بیاییم و دزدان و غارتگران اموال ملت ایران را افشا كنیم.
جمعی از اساتید دانشگاههای تهران
12بهمن 89

Friday, December 24, 2010

جهت اعتراض به حکم اعدام حبیب لطیفی متن پیشنهاد شده را به آدرسهای ایمیل داده شده بفرستید

SEND SAMPLE LETTER TO STOP EXECUTION OF HABIBOLLAH LATIFIPOUR!


جهت اعتراض به حکم اعدام حبیب الله لطیفی متن پیشنهاد شده را به آدرسهای ایمیل داده شده بفرستید:

Directions: Copy, paste and send this letter to world leaders and int’l org (emails below) to ask them to take urgent action to save the life of political prisoner Habibollah Latifi.

Subject: POLITICAL PRISONER HABIBOLLAH LATIFI IN IMMINENT DANGER OF EXECUTION IN IRAN

Your Excellency,
I ask that you do all you can to save the lives of the political prisoners in Iran and Habib Latifi a political prisoner who is in imminent danger of excecution in Iran. Execution is wrong, and no one should ever be executed for speaking there beliefs and opinions.
According to Rawa reports, judicial authorities in Iran, on Wednesday 22 December, informed the lawyer Saleh Nikbakht, that his client Habib Latifi’s execution date been set for the coming Sunday, 26 december 2010.
We need urgent action to stop this inhumane and savage act.
The policy of lets be silent and see what will happen next is a satanic policy, as Bishop Haik Hovsepian said.
Sincerely,
[YOUR NAME]

Contacts (World Leaders): haguew@parliament.uk, beatriz.lorenzo@maec.es, michael.spindelegger@bmeia.gv.at, kab.bz@diplobel.fed.be, podatelna@mzv.cz, bernard.kouchner@diplomatie.gouv.fr, guido.westerwelle@auswaertiges-amt.de, gpapandreou@parliament.gr, titkarsag.konz@kum.hu, external@utn.stjr.is, minister@dfa.ie, gabinetto@cert.esteri.it, ministry@mid.ru, registrator@foreign.ministry.se, info@eda.admin.ch, info@mfa.gov.tr, imprensa@planalto.gov.br, pm@pm.gc.ca, sg@un.org, npillay@ohchr.org, stewartkb@state.gov, dcpf@mea.gov.in
Extended gov’t & int’l org contacts: michael.spindelegger@bmeia.gv.at, kab.bz@diplobel.fed.be, info@mvp.gov.ba, iprd@mfa.government.bg, ministar@mvpei.hr, minforeign1@mfa.gov.cy, podatelna@mzv.cz, udenrigsministeren@um.dk, vminfo@vm.ee, umi@formin.fi, bernard.kouchner@diplomatie.gouv.fr, inform@mfa.gov.ge, guido.westerwelle@auswaertiges-amt.de, gpapandreou@parliament.gr, titkarsag.konz@kum.hu, external@utn.stjr.is, minister@dfa.ie, gabinetto@cert.esteri.it, segreteria.frattini@esteri.it, mfa.cha@mfa.gov.lv, urm@urm.lt, tonio.borg@gov.mt, secdep@mfa.md, m.verhagen@minbuza.nl, post@mfa.no, DNZPC.Sekretariat@msz.gov.pl, ministro@mne.gov.pt, senec@mne.gov.pt, , miguel.moratinos@maec.es, registrator@foreign.ministry.se, , urgent-action@ohchr.org,Iran_team@amnesty.org


MORE CONTACTS:
William Hague
United Kingdom
Email: haguew@parliament.uk
Beatriz Lorenzo
Spain – Human Rights Office
Email:beatriz.lorenzo@maec.es
Michael Spindelegger
Austria
Email:michael.spindelegger@bmeia.gv.at
Steven Vanackere
Belgium
Email: kab.bz@diplobel.fed.be
Jan Kohout
Czech Republic
Email:podatelna@mzv.cz
Bernard Kouchner
France
Email:bernard.kouchner@diplomatie.gouv.fr
Guido Westerwelle
Germany
Email:guido.westerwelle@auswaertiges-amt.de
George Papandreou
Greece
Email:gpapandreou@parliament.gr
Peter Balazs
Hungary
Email:titkarsag.konz@kum.hu
Ossur Skarpheoinsson
Iceland
Email:external@utn.stjr.is
Michael Martin
Ireland
Email:minister@dfa.ie
Franco Frattini
Italy
Email:gabinetto@cert.esteri.it
Sergey Lavrov
Russia
Email:ministry@mid.ru
Carl Bildt
Sweden
Email:registrator@foreign.ministry.se
Micheline Calmy-Rey
Switzerland
Email:info@eda.admin.ch
Ahmet Davutoglu
Turkey
Email:info@mfa.gov.tr
Luiz Inácio Lula da Silva
President
BR
Email:imprensa@planalto.gov.br
Stephen Harper
Canada – Prime Minister
Email:pm@pm.gc.ca


Ban Ki-moon
Office of the United Nations, Secretary-General
UN
Email:sg@un.org
Navanethem Pillay
Office of the United Nations High Commissioner for Human Rights
Email:npillay@ohchr.org

Kathy Stewart
US Bureau of Democracy & Human Rights
Email:stewartkb@state.gov
S. M Krishna
India
Email: dcpf@mea.gov.in

فوری شماره تلفنهای سازمان ملل جهت اعتراض به اعدام حبیب اله لطیفی
برای اعتراض به حکم ظالمانه اعدام حبیب اله لطیفی از طریق فاکس و تلفن و یا پست الکترونیکی سازمان ملل تماس حاصل و اعتراض خود را از رفتار جنایتکارانه رژیم تهران ابراز نمایید !
Tel : 01805783424865
Fax : 01805684308213

Wednesday, November 3, 2010

جوکهای قانون اساسی

اصل پنجاه و ششم قانون اساسیحاكمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاكم ساخته است و هیچ‌كس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب كند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.
اصل نهم قانون اساسی: در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی كشور از یكدیگر تفكیك ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران كمترین خدشه‌ای وارد كند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی‌های مشروع را هر چند یا وضع قوانین و مقررات سلب كند.
 اصل بیست سوم قانون اساسیتفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌كس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.
 اصل بیست و چهارم قانون اساسی: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنكه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. تفصیل آن را قانون معین می‌كند.
اصل بیست و پنجم قانون اساسیبازرسی و نرساندن نامه‌ها، ضبط و فاش كردن مكالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلكس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها،‌استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حكم قانون.
اصل سی و دوم قانون اساسی: هیچ‌كس را نمی‌توان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین می‌كند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذكر دلایل بلافاصله كتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه در اسراع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.
اصل سی و هشتم قانون اساسیهرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار برای كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت،اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل قانون مجازات می‌شود.
 اصل سی و ششم قانون اساسی: حكم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
 اصل سی و پنجم قانون اساسی: در همه دادگاه‌ها طرفین دعوی حق دارند برای خود وكیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وكیل را نداشته باشند باید برای آنها امكانات تعیین وكیل فراهم گردد.
 اصل یكصد و شصت‌و هشتمرسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی‌ است و با حضور هیات منصفه در محاكم دادگستری صورت می‌گیرد. نحوه انتخاب شرایط، اختیارات هیات منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون براساس موازین اسلامی معین می‌كند.
اصل بیست و هفتم قانون اساسی: تشكیل اجتماعات وراهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است..

Monday, October 4, 2010

کم هزینه ترین راه ادامه حضور در جنبش سبز


بستن مچ بند سبز در همه حال، کم هزینه ترین کاری است که هر کدام از ما برای این جنبش می تواند انجام دهد. اگر تا به حال اینکار را نمی کردید، از همین امروز شروع کنید و منتظر دیگران نمانید که پیش قدم شوند. از دوستانتان هم بخواهید که با شما همراه شوند.

این کار جرم نیست (هر چند ممکن است در مواردی با مزاحمت نیروهای سرکوبگر مواجه شود) و اگر تعداد کسانی که این کار را می کنند به اندازه کافی باشد، حاکمیت نمی تواند با همه آنها بر خورد کند.

این یکی از بهترین شکلهای مقاومت بدون خشونت است. هزینه آن نسبت به حضور در اعتراضات خیابانی بسیار کمتر است (چرا که توجیهی برای متهم شدن به «اغتشاش» وجود ندارد) و برعکس اعتراضات خیابانی، محدود به روزها و مناسبتهای خاص نیست. نیاز به شعار دادن ندارد (چرا که مطالبات جنبش کمابیش مشخص هستند) و تنها حمایت از جنبش را نشان می دهد.

این کار به دیگر حامیان جنبش روحیه می دهد و به افراد بی تفاوت یا مخالف جنبش سبز نشان می دهد که این جنبش وجود و حضور دارد. مجسم کنید که همه طرفداران جنبش سبز، در عین اینکه زندگی عادی خود را ادامه می دهند، همواره در محیط عمومی نشانه های سبز بپوشند. این کار با کمترین ریسک و هزینه، بیشترین فشار را بر حاکمیت خواهد آورد، بخصوص اگر فراگیر شود.

این نوشته را می توانید بدون ذکر منبع در وبلاگ یا صفحه فیسبوک یا شبکه های اجتماعی دیگر قرار داده و تکثیر کنید.


Sunday, October 3, 2010

مانور تمسخر توسط نیروی انتظامی

تمسخر زنان و جنبش سبز در مانور روز شنبه نیروی انتظامی

مانور اقتدار یگان ویژه نیروی انتظامی عصر شنبه در ستاد فرماندهی یگان ویژه برگزار شد و در قسمتی از این مانور عملیات مقابله خیابانی با معترضین اجرا شد.

در این مانور گروهی از افراد تحت امر نیروی انتظامی که از حیث چهره و لباس بیشتر به الوات و اوباش شبیه بودند با مچ بندهای سبز، نقش جنبش سبز را بازی کردند.

اما نکته شرم آور این مانور، تمسخر زنان بود. آنجا که مردانی با پوشیدن لباس زنانه و کلاه گیس و ... بر کول مردان دیگر نشسته و نقش زنان معترض را باری کردند و رفتارهای عجیب دیگری را در این نقش به تصویر کشیدند.

بسیاری از مقامات امنیتی و انتظامی در این مانور حضور داشتند



Tuesday, August 17, 2010

به یاد دکتر مصدق

می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست.

قبل از شروع جلسه، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست، اما پیرمرد توجهی نکرد و روی همان صندلی نشست.

جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند، اما پیرمرد اصلاً نگاهش هم نمی کرد.

جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماینده انگلستان نشسته اید، جای شما آن جاست.

کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میکرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت:

شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است؟

نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است.

اما علت اینکه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه؟

او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان ...

سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.

با همین ابتکار و حرکت، عجیب بود که تا انتهای نشست، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد.



Friday, July 30, 2010

کی به کیه؟

چندین سال پیش در هندوستان، یک مجسمه (بت) از یکی از خدایان هندوگرایی بود که بسیاری از پیروان آن مذهب هر روز صبح پیش از رفتن به سر کار به خدای خود ادای احترام میکردند تا اینکه یک گروه از مسلمانان سومالیایی به هند رفتند و این صحنه ادای احترام به یک بت را دیدند پس بر خود لازم دیدند که این مجسمه را نابود کنند و کردند و از هند رفتند. پس از اینکه هندیها از آنها پرسیدند که چرا این کار را کردید، آنها در پاسخ گفتند که بر اساس اسلام بت پرستی حرام است و هر مسلمانی هر جا که بت پرستی را دید باید آن بت را نابود کند.
چنین پاسخی این برداشت را در پی داشت که بسیاری از پیروان آن مذهب از هندوگرایی فکر کردند که همه مسلمانان چنین کاری میکنند و به جان مسلمانان هندی افتادند و یک درگیری رخ داد و یک جنگ مذهبی دیگر و بسیاری کشته شدند ولی آن دسته از مسلمانان سومالی که بیرون از هند بودند هیچ اتفاقی برایشان نیافتاد ولی مسلمانان بیگناه هندی تاوان گناه آنها را دادند.
گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری


حال باید پرسید مذهب و دین چیست؟ و دین و مذهب یک نفر به چه کسی مربوط است؟ آیا دین و مذهب و مکتب و عقیده یک فرد جز به خودش به دیگران ربطی دارد؟
آیا اسلام بد است یا رفتار مسلمانان بد است؟
آیا همه مسلمانان یکسان رفتار میکنند؟
چه کسی حقیقت را درست میگوید؟

یک نمونه دیگر:
پس از فاجعه 11 سپتامبر در نیویورک، برخی از آمریکایی های عصبانی از این ماجرا به سیکهای هندی مقیم آمریکا حمله بردند و آنها را کتک زدند چون بخاطر دستاری که سیکها همانند ملاها و عربها بر سر داشتند، گمان کردند که آنها عرب و تروریست هستند.
آیا هر کسی که دستار بر سر دارد عرب است؟
آیا هر عربی مسلمان است؟
آیا هر مسلمانی تروریست است؟
آیا هر مسلمانی موافق حمله تروریستهای اسلامگرا به برجهای دوقلوی نیویورک و کشته شدن صدها انسان بیگناه است؟
آیا همه اینها ربطی به اسلام و مذهب دارد؟
واقعاً باور همه انسانها درباره هر چیزی یکسان است؟

باید گفت هیچی دینی بد نیست. آخوندیسم بد است. در یهودیت و مسیحیت هم همین مشکل را با کشیشها و خاخام های افراطی داریم.
در هندوگرایی هم همین وضعیت است. همچنین در دوره ساسانیان آخوندهای زرتشتی نه تنها به دین پاک زرتشت گند زدند که حتی کشور را به سوی نابودی پیش بردند.
حساب دین رو با کاهنیسم باید جدا کنیم اگر میخواهیم به صلح برسیم.
هیچ دینی در ذاتش بد نیست. آن بینش افراد است که آنها را به سمت خوب یا بد می برد. من بیشتر از ده سال است که درباره مذاهب گوناگون و تاریخ دارم مطالعه میکنم و این را باید بگویم مشکلات بشریت را به گردن خودش بندازید نه به گردن فلان مذهب یا مکتب.

بن لادن مسلمان است، پروفسور حسابی هم مسلمان بود، شیرین عبادی هم مسلمان است.
لنین و رزا لوکزامبورگ کمونیست بودند، پل پوت هم کمونیست بود.

رفتار انسانها هیچ ربطی به مذهبی و کتبی که ادعایش را دارند ندارد، به خودشان بستگی دارد که هدفشان چیست.
مذاهب همه در اثر فراز و فرودهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ... در بستر جوامع گوناگون در زمانها و مکانهای گوناگون شکل گرفتند. تا بشریت نیاز روانی به دین و مذهب دارد مذاهب مرتب بازتولید می شوند.
آدمها روبات نیستند که بشود پیش بینی کرد چه جوری رفتار میکنند یا به چی اعتقاد دارند.

یک گل رز از نگاه شما سرخ است، از نگاه یکی دیگر نارنجی، از نگاه یکی دیگر گل بهی، از نگاه یکی دیگر سرخابی، از نگاه یکی حتی سپید است. آدمها مانند هم نیستند.

ما اگر بخواهیم به صلح برسیم باید نیمه پر لیوان را ببینیم یا نیمه خالی لیوان را؟

دین باید از حکومت خارج شود که اگر یک مسلمانی از مذهبش برگشت مانند احسان فتاحیان حکم مرگ برایش در قانون وجود نداشته باشد.
مذهب را از آخوندیسم باید جدا کرد. برای نمونه آخوندهای مسیحی در قرون وسطی چه جنایاتی که مرتکب نشدند ولی مادر ترزا یک انسان مسیحی بسیار نیکوکاری بود که توانست نگاهی بشردوستانه به همه انسانها داشته باشد در عین اینکه خود را مسیحی میدانست.

اینکه آدمها چه نیتی دارند مهم است، دین و مذهب و مکتب بهانه است.