Sunday, April 12, 2009

سلیقه و دیکتاتوری

سلیقه یک چیز فردی و منحصر به فرد است.
رای گرفتن درباره چیزهای سلیقه ای که منجر به تحمیل سلیقه میشود یعنی دیکتاتوری و زور و تسلط یکی بر دیگری.

هر کسی یک چیزی را دوست دارد. من صدای آواز گوگوش را دوست دارم. این سلیقه من از نگاه من است. از نگاه شما تفسیر دیگری دارد. برای نمونه آنگونه که من از ترانه های با صدای شجریان لذت میبرم، دیگران با حس و حال دیگری به گونه ای دیگر لذت میبرند که تنها خود آن افراد معنی آن حس را میفهمند.

من هرگز به خودم جرات نمیدهم درباره چنین چیزهایی رای گیری مطرح کنم.

برخی ها در چنین نظرسنجیهاییست که میخواهند خودشان را با محیط تطبیق بدهند و سلیقه شان را عوض کنند.

ریشه سلیقه آدمها از حس درونی است و نباید انسانها با آن، احساس برتری تا کمتری کنند. آدم وقتی سلیقه اش عوض می شود که عقیده اش هم بتواند عوض بشود و روحیه اش تغییر کند.

بگذارید یک مثال بزنم:

آیا آدمهایی که هر چیزی را که مد میشود استفاده میکنند از روی سلیقه و روحیه درونی میروند جلو یا به دیگران نگاه میکنند و به رای اکثریت خودشان را عوض میکنند؟
من هم مد را دوست دارم ولی برخی هستند که همیشه از هر مدی بی چون و چرا پیروی میکنند انگار که پیروی از مد شخصیت میاورد.

اینجا نیز همین قضیه است.

این همه سازنده فرهنگی.
آیا کسی میتواند بگوید یک دوست دار موسیقی سنتی که به آواز شجریان هم علاقه دارد وقتی صدای او را میشنود همانگونه میشنود که یک دوست دار موسیقی پاپ به آواز شجریان هم علاقه دارد و آوازش را میشنود؟
آیا تفسیر این صدا در مغز این دو نفر که در این هنگام روحیه هر یک از یکدیگر متفاوت است، یکسان است؟

آیا حس و حال آدمها یکی است؟

حالا این آدمها بیایند و تحت تاثیر محیط بخواهند سلیقه شان را عوض کنند، آیا فکر میکنید میتوانند حس و حال آنهایی رو پیدا کنند که به خیال خود سلیقه خود را مطابق سلیقه آنها در آورده اند؟

No comments:

Post a Comment