Tuesday, July 28, 2009

Iran protesters were arrested, beaten and raped

Arrested, beaten and raped: an Iran protester's tale



Afshin, a shopkeeper from south-west Iran, alleges that one of his friends was beaten and repeatedly raped after being arrested at an opposition rally after last month's disputed election. He gave this account to Esfandiar Poorgiv, a journalist and academic. It is published here as part of the Guardian's project to trace those killed and detained during the unrest. The Guardian has been unable to independently verify the account

He came to my shop around 10.30am. You could tell straight away that he had just been released. His face was bruised all over. His teeth were broken and he could hardly open his eyes.

He was not even into politics. He was just an ordinary 18-year-old in the last year of school. Before the election he came to me and asked how he should vote. He looks up to me. His father is an Ahmadinejad supporter.

He had gone home directly after his release, but his father did not let him in. He didn't mention he had been raped. At first, he didn't tell me either. It was the doctor who first noticed it and told me.

When he came to my shop he collapsed in a chair. He said he had nowhere to go and asked if he could stay with me. I called a friend of mine who is a doctor to come home and see him. Then I brought him home.

His shoulder blades and arms were wounded. There were some slashes on the face. No bone fractures, but he was bruised all over the body. I wanted to take some photos but he did not let me. The doctor said only four of his teeth were intact, the rest were broken. You could hardly understand what he said.

Then the doctor told me what had happened. He had suffered rupture of the rectum and the doctor feared colonic bleeding. He suggested we take him to the hospital immediately.

They registered him under a false name and with somebody else's insurance. The nurses were crying. Two of them asked what sort of beast had beaten him up like that. He was a broken man. He told us not to waste our money on him, and that he would kill himself.

He was arrested in Shiraz on 15 June, the Monday after the election. Some sturdy young men made a human shield around the demonstrators. He was among them. He said he managed to hit some of the anti-riot police. But then they caught him and beat him up.

"I was kept in a van till evening that day and then transferred to a solitary cell where I was kept for two days," he said. "Then I was repeatedly interrogated, beaten and hung from a ceiling. They call it chicken kebab. They tie your hands and feet together and hang you from the ceiling, turning you around and beating you with cables.

"They gave us warm water to drink and one meal a day. Repeated smacking was a regular punishment. In interrogations, they kept on asking if I was instructed from abroad. I believed I was going to be sent from the detention centre to prison. But they sent me to where they called Roughnecks' Room. There were some other youths of my age in there. I asked a guard why I am not sent to prison and the reply was: 'You have to be our guest for a while.'

"I refused to confess during interrogations. They said: 'Ask your friends what we'll do to you if you don't co-operate.' Others in the room were also arrested on 15 June. I was tempted to confess at this point but I didn't. On the third and fourth day, they beat me up again. They insisted we were instructed from abroad. I kept on saying we were only protesting for our votes.

"It was on Saturday or Sunday that they raped me for the first time. There were three or four huge guys we had not seen before. They came to me and tore my clothes. I tried to resist but two of them laid me on the floor and the third did it. It was done in front of four other detainees.

"My cell mates, especially the older one, tried to console me. They said nobody loses his dignity through such an act. They did it to two other cell mates in the next days. Then it became a routine. We were so weak and beaten up that could not do anything.

"Then the interrogations started again. They said: 'If you don't come to your senses we will send you to Adel Abad [another prison in Shiraz] to the pederasts' section so that you receive such treatment every day.' I was so weak I did not know what to say. Then they asked for my contacts. I told them I had no contacts and I was informed about the demonstrations through the internet.

"The same routine was continued till this morning when I was released. In the last week, there was no interrogation, no beating. Only rape and solitary confinement."

This is what he recounted. But he couldn't articulate quite like this. He was in much physical and mental pain as he talked. I asked him to tell his story in the hope of making a difference to those still detained.

Source: Guardian

Saturday, July 25, 2009

چه بر سر بازداشت شدگان گمنام می آید

تجاوز در بازداشتگاه: این است مذهب حاکمان ایران در برخورد با مخالفان
اینجا را بخوانید.

چرا مذهبی ها و روحانیون اسلامی نسبت به این وقایع ساکت هستند؟ مال دنیا باارزش تر از جان دیگر انسانها و شرافت خودتان است که سکوت میکنید؟


علی رغم اظهارات مقامات قضایی و رئیس پلیس تهران مبنی بر آزادی اکثر بازداشت شدگان پس از انتخابات 22 خرداد، خانواده های بسیاری از زندانیان پس ازروزها و هفته ها سرگردانی بین دادگاه انقلاب و زندان اوین هیچ گونه خبری از عزیزانشان ندارند. از سوی دیگر، طی روزهای گذشته گروهی از کسانی که با قرار کفالت یا وثیقه آزاد شده بودند مجددا بازداشت شده اند. ماموران نظامی شبانه به منازل این افراد یورش برده و آنان را از رختخواب بیرون کشیده و با خود برده اند. آنان در پاسخ به اعتراض خانواده ها فقط گفته اند که این بازداشت ها برای تکمیل پرونده صورت می گیرد.


سرگردانی خانواده ها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین
به گزارش خبرنگار روز، خانواده های بازداشت شدگان اخیر که یا در تجمعات مسالمت آمیز مردمی و یا در یورش لباس شخصی ها به منازلشان بازداشت شده اند هر روز از ساعت 7 الی یازده شب در مقابل زندان اوین تجمع می کنند تا شاید خبری از عزیزانشان دریافت کنند. این خانواده ها بارها مورد هتاکی و توهین مسولان قرار می گیرند اما همچنان در مقابل زندان اوین می نشینند تا شاید عزیزانشان جزو آزاد شده ها باشد و یا خبری هر چند کوتاه کسب کنند و نام فرزندانشان را در لیست زندان ببینند.

هر روز لیستی از بازداشت شدگان بر دیوار دادگاه انقلاب و لیستی دیگر بر دیوار زندان اوین چسبانده می شود و هر روز از صبح تا پایان ساعت اداری خانواده ها در مقابل دادگاه انقلاب تجمع می کنند و از مسولان این دادگاه خواستار روشن شدن وضعیت فرزندانشان می شوند.

بازداشت شدگانی که مفقود شده اند
برخی از این خانواده ها خبر از تماس کوتاه تلفنی عزیزان دربندشان می دهند و می گویند برای روشن شدن وضعیت آنها هر روز به دادگاه انقلاب مراجعه می کنند. اما در این میان خانواده های بسیاری هستند که هنوز هیچ اطلاعی از سرنوشت عزیزان خود ندارند و نام آنان نه در لیست های زندان اوین و دادگاه انقلاب است و نه مسولان امر پاسخی به آنها می دهند. مادر یکی از زندانیان به روزمی گوید: از 25 خرداد هیچ اطلاعی از وضعیت پسرم ندارم و هیچ کسی جواب نمی دهد و مسولیت نمی پذیرد. این مادر که به شدت نگران پسر 22 ساله اش است، گریه امانش نمی دهد و در میان گریه می گوید: پسر من میخواست رای خود را پس بگیرد اما من اکنون حتی نمیدانم او کجاست و کجا برده اند و چه اتفاقی برای او افتاده است.
این مادر با گله از برخورد مسولان می افزاید: تهدید می کنند که اگر سرو صدا کنید بازداشتتان می کنیم و این روزها بارها توهین کرده و با خشونت ما را راهی خانه هایمان کرده اند، در حالیکه من فقط میخواهم از پسرم خبری بگیرم.
مادر این پسر مفقود شده با بیان اینکه از آقای موسوی می خواهیم پی گیر وضعیت فرزندان ما باشند از خبرنگار روز آدرس ستاد میرحسین موسوی را می خواهد و ما شماره تلفن ستاد پی گیری بازداشت شدگان را که از سوی موسوی و کروبی تشکیل شده در اختیار او قرار می دهیم.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی کمیته مشترکی برای پی گیری وضعیت بازداشت شدگان و مفقود شدگان تشکیل داده و از مردم خواسته اند که به این کمیته مراجعه کنند. این کمیته به گفته علیرضا بهشتی روز دوشنبه تشكیل جلسه داده و قرار شده در خصوص تشكیل یك بانك اطلاعاتی از بازداشتی‌ها و كشته شدگان بعد از انتخابات اقدام شود. همچنین مرتضی الویری که مسول رایزنی این کمیته با مسولان قضا معرفی شده گفته است: مقرر شده تا در ملاقات با مقامات هرچه سریعتر وضعت بازداشت شدگان و مفقودشدگان روشن شود و خانواده های انها از نگرانی رهایی یابند.
بر اساس گزارش سایت اعتماد ملی تا روز چهارشنبه هفته گذشته 130 نفر به این کمیته مراجعه کرده بودند که 46 نفر وابستگان مفقودینی بوده اند که کسی اطلاعی از آنان ندارد.

زندانیان زیر 18 سال
از سوی دیگر در حالی که ادعا می شود تمام بازداشت شده های زیر 18 سال آزاد شده اند، اما مشاهدات خبرنگاران روز خلاف آن را ثابت می کند. بر اساس این مشاهدات خانواده هایی که برای پی گیری به دادگاه انقلاب می آیند عنوان می کنند که دختران و پسران 17 یا 16 ساله آنها بازداشت هستند.
پدر یکی از بازداشت شدگان می گوید که از وضعیت دختر 17 ساله اش هیچ اطلاعی ندارد. او که از عدم پاسخگویی مسولان به شدت عصبانی است به روز می گوید: دختر من به همراه دوستانش در بهارستان بوده که به اتفاق یکی از دوستانش بازداشت شده است.
وی می افزاید: چند تن از دوستان دخترم شاهد بازداشت او و دوستش بوده اند اما نام او نه در لیست زندان اوین است نه در لیستی که اینجا به دیوار چسبانده اند و کسی هم پاسخی نمی دهد.
این پدر که همچون سایر خانواده های بازداشت شدگان از عنوان کردن و انتشار نام خود وحشت دارد و می ترسد وضعیت دخترش بدتر شود می گوید: هفته گذشته پلیس تهران اعلام کرد که برای پی گیری فرزندانمان به پلیس امنیت نیروی انتظامی مراجعه کنیم. ما نیز رفتیم مشخصات دخترم را گرفتند و شماره تلفنی داده و گفتند پی گیری می کنیم. اما بعد از آن نه به تلفن پاسخ می دهند و نه دیگر به آنجا راهمان می دهند.
معاون پلیس امنیت نیروی انتظامی 24 تیرماه خبر از آمادگی نیروی انتظامی برای دادن اطلاعات درباره سرنوشت افراد بازداشت شده در حوادث اخیر به خانواده های آنان داده و از خانواده ها خواسته بود که برای کسب اطلاع از سرنوشت فرزندان خود به پلیس امنیت نیروی انتظامی تهران بزرگ مراجعه کنند.
او همچنین درباره افرادیکه اموال آنها توسط پرسنل ناجا تخریب شده است گفته بود که بازرسی ناجا با بررسی شکایات با متخلفان برخورد می کند. امری که هیچ وقت تحقق نیافت و با وجود اینکه فیلم ها وعکس های منتشر شده به خوبی نشان از تخریب خودروها و اموال مردم توسط پگان ضد شورش دارد، اما خانواده هایی که برای گرفتن خسارت به مراکز بیمه مراجعه کرده بودند با این جمله مواجه شدند که دستور داده شده به اغتشاشگران خسارت نپردازیم. اعتراض و پی گیری این خانواده ها تاکنون نتیجه ای نداشته است.

انتقال 60 نفر به بند عمومی
روز دوشنبه در دادگاه انقلاب به خانواده ها اطلاع داده اند که 60 تن از بازداشت شدگان به بندهای عمومی منتقل شده اند. این قضیه با اعتراض شدید خانواده ها مواجه شده است. آنان می گویند فرزندان ما هیچ جرمی مرتکب نشده اند و نباید در کنار مجرمان حرفه ای قرار بگیرند. این 60 نفر و همچنین بازداشت شده های دو روز بعد از انتخابات با وجود اتمام بازجویی ها همچنان در زندان به سر می برند.

ضرب و شتم شدید بازداشت شدگان
نحوه برخورد با بازداشت شدگان نگرانی بزرگی را نه تنها در خانواده های آنان بلکه در سطح افکار عمومی برانگیخته است. اکثر آزاد شدگان عنوان کرده اند که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و با باتوم و شوک الکتریکی آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده اند. برخی از این بازداشت شدگان هنگام آزادی آثار این برخوردها را در خود دارند. آنان مورد شکنجه قرار می گیرند تا اعتراف کنند از ستاد میرحسین موسوی و یا از خارج از کشور خط گرفته اند تا اغتشاش ایجاد کنند. یکی از این آزاد شدگان به رادیو فردا گفته است: در بازداشتگاه شاپور داخل آفتاب داغ، روی آسفالت، جوانان زخمی راکه در حین تجمع بازداشت شده بودند با بدن‌هایی کاملا زخمی و خونین و برهنه روی آسفالت داغ خوابانده بودند. آن‌ها به شدت کتک خورده بودند. برای یک لیوان آب التماس می‌کردند. شیر آب در فاصله ده متری بازداشت شدگان بود. اما اجازه نمی‌دادند احدی قطره ‌ای آب بنوشد. اجازه نمی‌دادند نیازهای اولیه اشان را برطرف کنند. به گفته وی: آن‌هایی را که با بدن زخمی ناشی از سوختگی درد می‌کشیدند روی آسفالت داغ می‌خواباندند. جوانکی قسم می‌خورد که بسیجی‌های هم محل خودم مرا برداشتند و انداختند توی آتش. این بود که این نوجوان از آرنج تا مچ دستش پوست نداشت. این فرد را با آن وضعیت خوابانده بودند روی آسفالت داغ. کسانی می‌آمدند بین جمعیت و می‌گفتند که دستهایتان را پشت گردنتان بگیرید و به حالت کلاغ پر بایستید. شاید تحمل این شکل ایستادن برای یک ساعت سخت نبود، اما مجسم کنید کسی مجبور باشد هشت ساعت به این شکل و شمایل بایستد. ناگهان می‌دیدی یک نفر می‌آمد و با لگد می‌رفت توی صورت هر کسی که دلش می‌خواست و میلش می کشید، به میرحسین موسوی فحش میدادند و....


تجاوز به بازداشت شدگان
از سوی دیگر و در حالی که تاکنون اخبار کمتری از وضعیت بازداشت شدگان در شهرستان ها منتشر شده، روزنامه گاردین نوشته در جریان تظاهرات شیراز چند جوانی که دستگیر شده‌اند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. بر اساس این گزارش پزشک یکی از این جوانانی که مورد تجاوز قرار گرفته گفته است: فقط چهار دندانش سالم باقی مانده است و رکتوم او در اثر تجاوز پاره شده است و مجبور می شوند او را با کارت بیمه شخص دیگری به بیمارستان ببرند.
روزنامه گاردین به نقل از این جوان نوشته است: او را دوشنبه بعد از انتخابات وقتی که با چند جوان دیگر مانع حمله مامورین به معترضان میشد دستگیر می کنند. تمام آن روز او را در ماشین نگاه میدارند، بعد به یک سلول انفرادی می برند و در آنجا او را از سقف آویزان کرده و مرتبا می زنند. بعد او را به اتاقی دیگر می فرستند که چند جوان همسال او در آنجا بودند. روز شنبه یا یکشنبه بعد بود که در این محل جدید به او تجاوز می کنند. سه مرد قوی هیکل وارد اتاق می شوند و دو نفر او راروی زمین می خوابانند و نفر سوم جلوی آنها و چهار بازداشتی دیگر به او تجاوز می کند. این کار در روزهای بعد هم ادامه پیدا میکند و بازجویی و فشار برای "اقرار" به اینکه از خارج دستور می گرفته نیز همراه آن ادامه پیدا میکند: درتمام طول هفته گذشته دیگر بازجویی هم نبود، فقط تجاوز و بعد سلول انفرادی...


تحویل پیکر کشته شدگان

این اخبار در حالی منتشر می شود که طی روزهای گذشته پیکر چند تن از کشته شدگان به خانواده های آنان تحویل داده شده است. خانواده هایی که سرگردان و درمانده از پی گیریهای بی جواب، پیکر عزیزانشان را در بهشت زهرا به خاک سپرده اند. این مساله به شدت نگرانی خانواده های بازداشت شدگان را در پی داشته است. آنان هم از کشته شدن فرزندانشان می ترسند و هم از اینکه فرزندانشان مورد شکنجه قرار بگیرند و در مراجعه به دادگاه انقلاب این نگرانی ها را بر زبان می آورند. اما فقط با برخوردهای تند مسولانی مواجه می شوند که مطابق قانون باید پاسخگو باشند و نیستند.
در حالیکه مقامات رسمی آمار بازداشت شدگان را 500 نفر ذکر می کنند گروههای مدافع حقوق بشر اعلام کرده اند که تعداد بازداشت شدگان بیش از 2000 نفر است.

برگرفته از: روز

Thursday, July 23, 2009

بمب سبز؛ روشی برای مبارزه ی مسالمت آمیز

در راستای تلاش برای یافتن ایده های جدید برای مبارزه ی بدون خشونت، همراه با تعدادی از دوستان، ایده ی شعار نویسی سریع را به تمامی دوستان عرضه میکنیم.
یک بسته رنگ سبز روغنی تهیه کنیم. رنگ روغنی که برای کارهای ساختمانی استفاده میشود، در بسته بندی به شکل سطلهای دربسته در مغازه های لوازم ساختمانی به فروش میرسد. سپس مقداری از آن (به اندازه ی یک لیوان) را در یک کیسه فریزر بریزیم. بعد، هوای داخل کیسه را خارج کنیم و آن را به صورتی که فشار زیادی داشته باشد و آماده ی ترکیدن باشد گره بزنیم.
اکنون یک گلوله ی کوچک سبز داریم که به محض برخورد به دیوار می ترکد.
میتوانیم تعدادی از این کیسه های کوچک آماده کرد و آنها را روی آسفالت خیابان یا به طرف ساختمانهای دولتی و مخصوصا بانکها پرتاب کنیم. می توان آن را به ارتفاع بیش از دو متر پرتاب کرد که دست کسی به آن نرسد.

مراقب دوربین های مداربسته باشید.

مزایا:
مانند قطع برق نیاز به هماهنگی میلیونی ندارد وقت گیر نیست و هر زمان میتواند انجام شود.
کم هزینه است و مانند روشن کردن چراغ در روز، نیست که موجب آزار و اذیت نیروهای سرکوبگر شود اثر آن مشهود است (در تلاش برای قطع برق، دولت برق تمامی صنایع را قطع کرد تا اثر کار ما را خنثی کند) و تاحدودی موفق شد مردم را درگیر میکند اما باعث هزینه دادن از سوی افرادی که مشارکت نکرده اند نمیشود، از این لحاظ از قطع برق جذاب تر است.
توجه کنید هنگام خرید رنگ و آوردن آن به منزل از پوشش لازم استفاده کنید.
لطفا اطلاع رسانی کنید، هدف ما این است که تا چهلم ندا کل شهر به صورت مشهود سبز شود.

پیروز باشید!