Monday, October 19, 2009

زندگی دردناک یک زن ستمدیده: سهیلا قدیری با درخواست دادستان این هفته اعدام می‌شود

حکم سهیلا قدیری که به اتهام قتل فرزند 5 روزه اش به اعدام محکوم شده است، با درخواست مدعی ‌العموم این هفته به اجرا در خواهد آمد.

به گزارش هرانا به نقل از کمیته گزارشگران حقوق بشر ، سهیلا قدیری به درخواست دادستان از سوی شعبه 71 دادگاه کیفری استان به اعدام محکوم و حکم صادره در دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفته است. سال گذشته و پس از تلاش بسیار برای یافتن پدر طفل پس از صدور حکم با همکاری بی ‌وقفه پدر طفل (م.ق) برای نجات جان سهیلا، دادخواست اثبات رابطه زوجیت میان این دو به دادگاه خانواده تقدیم شد.

در نهایت دادگاه وجود رابطه زوجیت ایشان را به رسمیت شناخت و این به معنای آن است که طفل حاصل از این ازدواج از باب قاعده فراش، به آقای م. ق تعلق دارد و ایشان نیز به عنوان ولی دم شرعی و قانونی طفل 5 روزه با حضور در اجرای احکام دادسرای جنایی، گذشت خویش از اعدام سهیلا را اعلام و تسلیم اجرای احکام نمود.

بر این اساس، قاضی اجرای احکام جنایی نیز با صدور قرار توقف اجرای حکم در تاریخ 24 مهر 1387، پرونده را برای بررسی نزد معاون دادستان ارجاع کرد تا در صورت موافقت ایشان ، پرونده به لحاظ تصمیم گیری راجع به جنبه عمومی جرم به دادگاه تقدیم گردد.

مینا جعفری حقوقدان که وکالت پرونده را بر عهد دارد در خصوص موکلش چنین می‌گوید: سهیلا قدیری كه هیچ كس اسم واقعی، محل سكونت‌، سن و سال و در واقع گذشته وی را نمی‌داند در سن 16 سالگی برای جلوگیری از ازدواج اجباری از خانه پدری كه معلوم نیست كجاست فرار می‌ كند.

برای امرار معاش مجبور به تن فروشی در شهرهای مختلف می شود. بارها مورد تجاوز قرار می گیرد (حتی گروهی) در نهایت در اسفند ماه سال 83 در یك پارك در تهران با مردی كه همسر صیغه ای وی و پدر طفلی است كه او را كشته، آشنا شده و در حال گریستن بوده كه شوهرش متأثر شده و چون بی جا و بی پناه بوده ، او را به منزلش برده و در عوض سهیلا برای او در منزل كار می كند.

تمامی افراد محل گمان می ‌كردند كه این دو زن و شوهر هستند. یك بار تصمیم به ازدواج می گیرند كه با توجه به اینكه سهیلا به گفته خودش در هنگام فرار از خانه ،‌ شناسنامه اش را آتش می‌ زند تا نشانی از گذشته‌ اش نداشته باشد این امر غیر ممكن می شود. حدود 1 سال و نه ماه با هم زندگی می كنند.

با توجه به اعتیاد شوهر و برای اینكه بچه سالم به دنیا بیاید، سهیلا خانه را ترك كرده و در 7 ماهگی به بهزیستی پناه می برد (كه نه پناهگاه كه قربانگاهش بوده!) در آنجا به او توهین های زیادی از سوی مددجویان و نیز كادر پرسنل می شود و او را كه زن حامله ای بوده به شدت به كار وا می دارند و روسپی اش می خوانند. در نهایت 5 روز پس از وضع حمل ، طفل خود را با چاقو (كارد میوه خوری) به قتل می رساند.

خود سهیلا دلایل قتل را اینگونه می داند كه "اولاً بچه ام را به دلیل حرامزاده خواندنش می خواستند از من بگیرند و به فرانسه ببرند و وقتی شب چهارم كه آنرا به من دادند در وضع نامناسبی بود و می ترسیدم كه به دلیل آنكه هیچ كس نمی خواهد از او خوب مراقبت كند، آینده اش مانند آینده خودم شود. از سوی دیگر می خواستم بدانم جان آدمها از كجا خارج می شود تا بتوانم بعداً از تمام آدمهایی كه به من تجاوز كردند انتقام بگیرم."

مینا جعفری می‌افزاید: من در مرحله تجدید نظر خواهی پرونده (پس از مطلع شدن از این پرونده از طریق مطبوعات) وارد پرونده شدم. سهیلا به دلیل اینكه به هیچ كس اعتماد نداشت اسم پدر طفل را در دادگاه مطرح نكرد. پس از 2 بار ملاقات حضوری با او بالاخره توانستیم نام و آدرس پدر طفل را از او بگیریم.

به محل مراجعت كردیم . پدر طفل می گفت كه خیلی دنبال سهیلا بوده اما نمی دانسته باید چكار كند و مایل است هر كاری برای نجات جان سهیلا بكند. در لایحه تجدید نظر خواهی خود ، به این موضوع و اینكه سهیلا پس از زایمان دچار سایكوز یا همان جنون پس از زایمان شده اشاره كردیم اما متاسفانه پزشكی قانونی كشور این بار هم سلامت عقل سهیلا راتایید كرد با وجودی كه همه در زندان به عدم سلامت عقلی وی اذعان دارند.

در نهایت برای توقف حكم مجبور به تقدیم دادخواست رابطه زوجیت در دادگاه خانواده شدیم كه مورد پذیرش قاضی قرار گرفت و اكنون نیز پرونده اثبات نسب وی مطرح شده و درحال رسیدگی است.

خانم جعفری در پایان به این نکته اشاره می‌کند که متأسفانه معلوم نیست با وجود شاكی خصوصی و گذشت وی، دادستان چگونه تقاضای قصاص دارد؟

برگرفته از: هرانا ؛ خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران




Painful life of a oppressed woman


Execution sentence for Soheila Ghadiri for murdering her (female) 5-day old baby, by public prosecutor's request this week will be implemented.
Hrna reports quoting the Human Rights Committee, Soheila Ghadiri by prosecution's request from the Penal Court Branch 71 sentenced to death and the sentence in the Supreme Court has approved.
Last year, after many attempts by the child's father after the verdict with uninterrupted child's father (M.Q) to save Soheila, suits parity relationship between the two of them has been proved was dedicated to family court.

Mina Jafari lawyer that the case law of the covenant regarding such her client said: Soheila Ghadiri (whom no one knows her real name, residence, age and her past) when she was 16 years old to prevent forced marriages, escapes from her father's house.

For living she was forced prostitution in different cities. She was repeatedly raped (even as a group), Finally in Esfand 83 (March 2004) in a park in Tehran while she was crying mets a man whom became his wife of a concubine & father her child whom she killed. He was affected for her crying. and because of the unwarranted and shelterless, he took her at his home and instead Soheila works at home.

All the people of neighbourhood thought the two are husband and wife. One time they decided to marry but according to Soheila said herself when running away from home, she fired her birth certificate to have no record from her past. About 1 year and nine months they lived together.

Because of her husband addiction and for her child to be born healthy, Soheila leaves the home and for taking shelter, she refuged Behzisti (Where was not her shelter, it became her hell). In there while she was pregnant the personel & workers always insulted her by calling her as a prostitute. Finally, 5 days after birth, with a knife (fruit knife) brings the murder.

Soheila gave her reasons for killing "firstly because of calling my child bastard, they wanted to take the baby & send her to France and when they gave me her the fourth night when I saw that she was in poor condition. and because I was afraid noo one can be good to take care of my child, her future will be like my future. On the other hand I wanted to know how to kill those people who raped me later to get revenge."

Jafari Mina adds: I appeal stage policy file (after being informed of the case through the press) was compiled file. Soheila trusts no one because it did not name the court to consider the child's father. 2 on the Appointment she could tell finally name and address of the child's father.

The child's father said that he was looking for Soheila but didn't know what to do and want to work for every deed to save Soheila.

Ms. Jafari at the end of this point said "unfortunately it is not clear that by recognizing private plaintiffs, and his forgiveness, how the prosecution demands for retribution?"

Source: Agency of Human Rights Activists in Iran

No comments:

Post a Comment