Wednesday, November 11, 2009

اعدام "چاره مشكل" شما نيست ظالمان! درباره حكم اعدام احسان فتاحيان


با "رویش ناگزیر جوانه" چه می كنید؟

از كشتن دیگران چه سودی بردید كه از اعدام "احسان" ببرید؟ شما تمام شده اید!

"احسان فتاحیان" را برای عضویت در یك حزب سیاسی (كومله) و بدون آنكه دست به اسلحه برده باشد یا خونی ریخته باشد و بی اینكه شاكی خصوصی داشته باشد، فقط بدلیل آنكه مثل حاكمان نمی اندیشد و خار چشم آنان است، به مجازات اعدام محكوم شده و زیر تیغ جنایتكاران است!

با این حاكمان خونریز چه باید گفت؟ چه می توان گفت؟

آیا براستی گمان می كنید با كشتن احسان و كشتن و زندانی كردن سایر مخالفان، سرنوشت حتمی شما برای"پایان" و سرنگونی تان تغییری می كند؟ آیا هنوز نفهمیده اید اگر "اعدام مخالفان" چاره از مشكل نظامهای دیكتاتوری و نامشروع بود، شما الان بر مسند قدرت نبودید و به جای میراث خواری یك انقلاب، الان داشتید روضه خوانی می كردید؟

چه سودی نصیب شما می شود وقتی مرده های این ملت هم بدن شما را می لرزانند؟ از كشتن مخالفان چه نصیبی برده اید كه حالا گمان می كنید می توانید سودی از اعدام "احسان"ها ببرید؟ جز اینكه مدتی بعد از كشتن او، مجبور می شوید مزدوران خود را بفرستید تا سنگ مزار این شهید را هم مانند سنگ مزار "ندا" و "سعید عباسی" و سایر شهیدان بشكنند؟ چرا قدرت طلبی، برای حماقت تان هم مرزی نگذاشته؟ از كشتن "ندا" چه نصیبی بردید جز اینكه سرعت سقوط خودتان را تندتر كردید؟ حالا آن كشته های مظلوم، خار چشم شما شده اند و سند رذالت نظام نامشروع شما هستند. این سرعت شما برای سقوط چه چیزی است جز دلیلی بر حماقتی كه دارید؟ و لیاقتی كه هرگز نداشته اید؟ آخر مگر نمی بینید كه ندا آقاسلطان امروز نماد مظلومیت ملت ایران شده و به نام او، بورسیه تحصیلی علوم انسانی در آكسفورد پایه گذاری شده است؟ همان رشته ای كه خار چشم شماست! درهمان دانشگاه آكسفوردی كه بزرگان دولت نامشروع شما، علی كردان و محمدرضا رحیمی و كامران دانشجو و ... آرزوی داشتن دكترای تقلبی اش را داشتند و مدرك تقلبی آن را خریده و به آن مباهات می كنند. پس این سرعت هولناك شما برای بدنامی و سقوط و پایان، بابت چیست؟ چه سندی برای نامشروع بودن شما بیشتر از این اعمال احمقانه لازم است تا اثبات كند شما از آغاز هم "لیاقت حكومت" نداشته اید و حالا دیگر مطلقا" شایسته سقوط هستید.

امروز احسان فتاحیان در چنگال شماست. از شما تقاضای توقف اعدام او را نداریم، چون تقاضا از ظالمان یعنی به رسمیت شناختن ظلم آنان. البته تلاش خود را برای نجات احسان و سایر محكومین به اعدام از طریق ملل دنیا و مجاری بین المللی ادامه می دهیم. اما بدانید اگر او و صدها مثل او را هم بكشید، این ملت دیگر شما را نمی خواهد. اگر با همه دنیا هم متحد شوید، این ملت شما را نمی خواهد. اگر مجیز آمریكا را هم بگویید، این ملت شما را نمی خواهد. اگر به پشتوانه روسیه و چین و حتی به پشتوانه غرب و آمریكا، ما را به گلوله هم ببندید این ملت شما را نمی خواهد. دوره شما به سر رسیده و باید بروید.

امروز "احسان" برای ما یك قهرمان تازه است كه تا همین جا هم با مظلومیت خود، موجب ریشه دواندن امید به پیروزی در ملت ما شده است. اعدامش كنید یا نكنید، جسمش را به زیر خاك می فرستید، با اندیشه و روح سیال او در میان ملت چه خواهید كرد؟ مگر نمی بینید روح سیال و اندیشه شهیدان سبز ملت، تا همین جا چه معجزه هایی كرده است؟

صدای ملت را از خلال شعر زیر بشنوید؛ هرچند شما اگر گوش شنوایی داشتید كار را به این سقوط هولناكتان نمی رساندید! این شعر، واگویه یك مردم ستمدیده اما امیدوار با خود است، و شما "حاكمان رفتنی" شایسته شنیدنش هم نیستید. به زودی جشن سقوط شما را خواهیم گرفت، با همین "ریشه" ها كه در خاك امیدواری بسته ایم و با همین "جوجه های نشسته در آشیانه"! كه ما بی شماریم و "سند تحقیر" شماییم.

گیرم كه در باورتان به خاك نشستم؛
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است؛
با "ریشه" چه می كنید؟
گیرم كه بر سر این بام،
بنشسته در كمین پرنده ای،
پرواز را "علامت ممنوع" می زنید،
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می كنید؟
گیرم كه می زنید!
گیرم كه می برید!
گیرم كه می كشید!
با "رویش ناگزیر جوانه" چه می كنید؟

پی نوشت: پتیشن "مخالفت با اعدام احسان فتاحیان" را اینجا امضا كنید. امضای شما، تكمیل یك سند تازه است بر مظلومیت ملت. درنگ نكنید.

نوشته بابک داد


No comments:

Post a Comment