Wednesday, November 30, 2005

رفتار و شخصیت

به عقیده من پاره ای از مشکلات اساسی در عادات روزانه و رفتاری ما ایرانیان انتظار و توقع بیش از اندازه از دیگران، مسؤولیت کمی که ما در قبال دیگران احساس می کنیم و به هر ابزاری رفتار خود را توجیه می کنیم، عادت نداشتن به درک این واقعیت که دیگران هم مثل ما هستند و هر کس به نوع خود درگیر مشکلات زندگی خویش است، عادت نداشتن به مطالعه و کتابخوانی و علم جویی، تنبلی و کم کاری، عدم رعایت بهینه بهداشت، نداشتن تصور برابری با همنوعان خود بر این مبنا که همه انسان هستیم و همه جایزالخطا و همه یکسان در برابر قوانین، و اینکه می خواهیم همه چیز و همه کس را مانند آدم آهنی تصور کنیم و برای همه در ریزترین و خصوصی ترین مسائل زندگی شان برنامه ریزی کنیم، و مهمتر از همه پیش داوری و خود برتر بینی ماست.

یک سؤال همیشه برای من مطرح بوده است؟ اینکه تربیت خانوادگی افراد تا چه میزان در نحوه ی عملکرد آنها تأثیر دارد؟

چرا بعضیها تصور می کنند که دیگران از روی بدخواهی با آنها رفتار می کنند، مثلاً اگر کسی در خیابان، هنگام رانندگی پشت سر ماست و مرتب بوق و چراغ می زند می خواهد ما را اذیت کند یا فکر میکند خیابان مال اوست ویا اینکه اصلاً عجله دارد مثلاً برای رسیدن به بیمارستان و نگرانی نسبت به وضعیت بیمارش در بیمارستان؟

چرا بعضیها تصور می کنند که اگر کسی نکته ای سازنده (نه ویرانگر) را به ما گوشزد می کند نه از روی خیرخواهی و دلسوزی است که از روی حسادت و فخرفروشی است؟

چرا بعضیها تصور می کنند که دنیا محل جنگ است و باید با دیگران جنگید و برخورد کرد وگرنه همه چیزمان بر باد می رود؟

به نظر من بدبینی، پیش داوری و خودبرتربینی، هر کدام، یک حالت غیر عادی روحی است که برای مداوا به کمک روانشناس (ویا در نوع شدید آن، به روانپزشک) نیاز است. رفتار، گفتار و اندیشه های افراد تا حدی آموختنی است که از محیط پیرامون فرد ناشی می شود و بخشی دیگر به تربیت خانوادگی و نیز به زمینه های ارثی و ذاتی افراد بستگی دارد و یا حتی رویدادهای زندگی و مسائل پیرامون انسان در تغییر اوضاع روحی و فکری انسان نیز اثرگذار است. در هر صورت مشکلات شخصیتی نیاز به برطرف شدن دارد که به عقیده من بهتر است از متخصصین نیز کمک گرفته شود زیرا که علم و دانش در نتیجه خرد پدید آمده و خرد هم بسیار در راهنمایی انسان به سوی آرامش، سعادت و راه راستین در زندگی کمک شایانی به انسان می کند.

انگیزه من از نوشتن این مطلب وفور مشکلات فکری و روحی اعضای جامعه ماست که خود زمینه ساز بسیاری از مشکلات جامعه است. منظور من این نیست که همه مشکل دارند، منظور من این است که افرادی که مشکلات درونی دارند امروزه تعدادشان بیشتر از حد عادی است. (اگر متخصص آمار نباشید با نمونه گیری در طول یک ماه تنها با اقامت در دو شهر بزرگ ایران و بررسی اوضاع مختلف شهری مانند برخوردهای مردم با یکدیگر به این واقعیت دست می یابید) اگر حس می کنید به شما و ملیتی که دارید توهین شده پیشاپیش پوزش می خواهم و عرض می کنم که قصد چنین کاری را نداشته و ندارم.
رفتار با شخصیت مساوی نیست. نمی توان از رفتار کسی که در واقع واکنشی از درونش به کنشهای بیرونی است، شخصیت او را فهمید. شخصیت و هویت افراد قابل پرورش و رشد است و رفتار افراد قابل انتقال به دیگران است ولی شخصیت هر فرد یک پدیدی منحصر به فرد است که برای هر فرد جداگانه توسط خودش تعریف می شود حتی اگر رفتاری مشابه با دیگران داشته باشد.

پیروز و کامیاب باشید.

2 comments:

  1. ای کاش مردم خردمندانه خود به انتقاد از خود وقتی گذارند تا اینکه این وقت را صرف انتقاد از دیگران بکنند

    ReplyDelete
  2. بهمن گرانی آنچه که تو نگاشتی درست است رفتار ما شابسته فرهنگ نا نیست
    دروغگویی گسترده در میان ما بازده استبداد است که هرگونه ابراز اندیشه پیامد سختی خواهد داشت
    من تنها کاستی که در این جستار می بینم این است
    بهمن آرمیتی

    ReplyDelete