Wednesday, October 5, 2011

نامه یک زن ایرانی به مرد هم میهنش


پیاده از کنارت گذشتم، گفتی:” قیمتت چنده خوشگله؟”
سواره از کنارت گذشتم، گفتی:” برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!“
در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود.
در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود.

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی!
در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من!

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی!
در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلند گفتی:” زهرمار! “

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت، فحش خواهر و مادر بود!!!!!!!!!
در پارک، به خاطرحضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم.

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی.

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام!

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی!
عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد!

من باید لباس هایت را بشویم و اتو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ!
من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر!

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است!
وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است!



اما من دیگر:


احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم.

احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی.

احتیاجی ندارم که تو حامی باشی.

خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم.

با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم.

من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم.

من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم.

به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی.

گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و درغیر اینصورت ترشیده می شدند و درخانه پدر مایه سرافکندگی بودند.

امروز تو برای هم گامی با من ( و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم ) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی.

حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد. خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هر قیمتی به تو نخواهم فروخت.

روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید.
همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود. هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد.

ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد.

Thursday, August 11, 2011

تله جدید وزارات اطلاعات برای کنترل فیس بوک ایرانیان

اخیرا یک وبسایت اقدام به فروش VPN کرده و در فیس بوک گروه و صفحه نیز دارند و بیشتر از همه از طریق فیس بوک اقدام به جذب مخاطب میکنند و علنا با توانایی دسترسی به 23 سرور اقدام به فروش اکانت کرده است. مانند بسیاری وبسایت های دیگر.
طراحی این وبسایت بسیاری حرفه ای است و هر کس که درخواست کند به شرط زیر یک اکانت رایگان یک هفته ای به او تعلق میگیرد:
 در اینجا ذکر شده:
برای دریافت این اکانت، لیست دوستان شما باید برای همه قابل مشاهده باشد.
پیش خودم فکر کردم و گفتم به آنها چه که بدانند در پروفایل من چه خبر است و بخواهند بدانند من با چه کسانی در ارتباط هستم؟
بعد از دریافت اکانت تستی، شما میتوانید خرید کنید، شارژ کنید (!) و سفارش بدهید و به آسانی نام و شماره حساب در اختیار شما گذاشته شده است:



و جالب اینجاست که برای اینکه خود را ملی و غیر دولتی جلوه دهند از حسابهای بانکهای خصوصی که در بالا میبینید و شمارشان کم نیست استفاده کرده اند.

خیلی سوال برانگیز است برای دادن اکانت رایگان باید بدانند چه کسانی (که در میان آنها ممکن است اشخاص مورد جستجوی جمهوری اسلامی باشند) در پروفایلت هستند و چه چیزهایی در پروفایلت هست، و همچنین به 23 سرور و 11 کشور وصل هستند، چنین وبسایت حرفه ای طراحی شده دارند (آخر کدام فروشنده وی پی ان این همه توانایی دارد که بتواند از عهده پرداخت پول طراحی حرفه ای چنین وبسایتی بر آید مگر اینکه خودش طراح وبسایت باشد و از روی بیکاری مجبور است وی پی ان بفروشد!!!!!!)، در صفحه فیس بوک برنامه ویژه برای گرفتن ایمیل برای فرستادن اکانت را دارند (حتما طراح حرفه ای وبسایت برنامه نویسی این قسمت را هم به عهده دارد!)، چنین آشکارا با آوردن نام به این همه شماره حساب وصل هستند و در کنار اینها میخواهد بداند در پروفایل فیس بوک شما چه خبر است؟!
تنها کافی است آنهایی که هویت پنهان و جعلی در فیس بوک دارند با پرداخت پول به صورت آنلاین یا واریز به شماره حساب مربوطه، هویتشان آشکار شود. آن وقت چنین اطلاعاتی در دست کیست و چه میشود؟! خدا میداند.
در کشوری که حسین رونقی ملکی به خاطر معرفی چند پراکسی به زندان می افتد و با وجود وخیم شدن حالش در زندان به درمان دسترسی ندارد چگونه ممکن است چنین پروژه ای این چنین پیشرفته در دسترس عموم باشد؟
من آدم خوش بینی هستم ولی این مورد آنقدر واضح بود که نتوانستم پس از ماهها دست کشیدن از وبلاگ نویسی از اطلاع رسانی در این مورد چشم بپوشم.
گفتن از من بود، خواه پند گیرید خواه ملال!

به امید روزی که امنیت واقعی که ضامن آزادی و آبادی و پیشرفت و امید در میان ایرانیان است در این سرزمین پدیدار شود.

Sunday, February 20, 2011

King of Libya

Muammar in Arabic, means engineer and usually is used before the name by people for educated people in the field of Civil Engineering and Construction, so maybe if that the first name of king of Libya is Muammar or the word is his nickname, is unknown but the clear matter is 68 years old King of Libya, such as movie actors with makes up every day, has a very abnormalities. For example, he never wears one dress in two formal meetings. So every his dress has a special story. In the recent days of UN summit in New York, he spoke one hundred minutes for his lecture instead of fifteen minutes time was dedicated that more than ninety minutes was full of curse and swear when so his interpreter after his thirty-five minutes interpreting brought little that they forced to replace some else for him ...








So you must know for years, he does not stay in any other building except in his own palace, and each time for foreign travel for foreign travels that chiefs of other countries have invited him to travel abroad, he takes tents and many valets and his retinues. Some years ago at travel to France in Green space of House FriendFeed (or Versailles), tents and his special court was established and appropriate subjects for journalists and the press and many rumors have followed. In his recent visit to New York at first, they tented in NY National Park that police officers went for the protest of some people living near park for security around them that police forced Libyan delegation to remove and to pitch somewhere else (you must respect citizenship rights in USA). Finally, Libyan group rented a hectare of green space in the home of a wealthy in New York suburbs for a few days, for an exorbitance amount. In there, they tented for KING of Libya ...




What is certain, King of Libya at seventy years of age is very interested to become a subject for press but his protective box guards might be more interesting than everything. His protective box who are young and very fit are selected after many tests and hard courses are more than four hundreds people of the forty-person shift for responsibility to protect his life and are responsible for his travel to New York when the king of Libya went to one of the shops in New York City for buying souvenirs, this forty persons caravan (and of course with countless local police) a blockade was created in New York City traffic. His Protective guards, unlike other uniformed guards, (in shift or in protection) never wear ordinary clothes, all of them are selected single girls and until they are in service they have no right for marriage ...















Thursday, February 3, 2011

بیانیه جمعی از اساتید دانشگاههای تهران: هر چه سكوت كنیم ، گرانی ، فقر ، سركوب و اعدام افزایش می یابد

آژانس ايران خبـــــــــــــر : جمعی از اساتید دانشگاههای تهران طی بیانیه ای خاطر نشان كردند كه هر چه سكوت كنیم،نظام متجاوز سركوبی را در تمامی ابعاد به اوج میبرد، نظام ولایت فقیه هر جا كه با خطر اعتراضات مردمی و سرنگونی محتوم روبرو میشود به اعدام های جوانان روی می آورد تا چند صباحی بیشتر به حاكمیت ننگین خود ادامه دهد. پس باید بپا خیزیم . متن كامل بیانیه به شرح زیر میباشد :

هر چه سكوت كنیم ، گرانی ، فقر ، سركوب و اعدام افزایش می یابد
پس باید بپا خیزیم و اكنون در ماه قیام(بهمن) زمان آن فرا رسیده است
دزدی ها و غارتگری های دولت غاصب و كارگزارانش در جنگ و جدالهای درونی خودشان روز به روز بیشتر افشا شده و ابعاد این غارت و چپاول بعد از حذف یارانه ها سیر صعودی به خود گرفته است.
درهمین رابطه دو عضو کمیسیون برنامه و وبودجه مجلس از گزارش جدید دیوان محاسبات کشور خبر دادند که نشان می دهد دولت 11/7 میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از مازاد فروش نفت و اقساط فروش نفت را به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده و بجای اینكه به خزانه كشور واریز شود به جیب احمدی نژاد و دوستانش و مجتبی خامنه ای نور چشمی ولی فقیه ریخته شده است.
با شروع حذف یارانه ها و بالارفتن نجومی قیمتها (طوری كه دیگر حتی نان خالی هم از سفره های ملت محروم ناپدید شده است) اموال و سرمایه های ما به دست غارتگران حاكم به تاراج میرود . نظام حاكم به خوبی میداند كه رفتنی است و نفس های آخرش را میكشد ، بنابراین در حال جمع آوری پول و امكانات و ارسال به كشورهای دیگر است تا اگر ملت ایران نیز با الهام از قیام مردم تونس و مصر به خروش در آمدند ، كوله بار خود را بسته باشند و با پول و امكانات كافی از جیب ما، به كشور دیگری فرار كنند.
بعد از حذف یارانه ها ، در حالی كه دزدی های نجومی كارگزاران حكومتی اوج جدیدی گرفته ، بطوری كه جان ملت محروم از این همه فشار و ناداری به لب رسیده است، نظام حاكم برای مقابله با اعتراضات مردمی و بجای كمك به اقتصاد ور كشته كشور ، برای به سكوت و تسلیم وادار كردن مردم، دست به اعدامهای وحشیانه و حتی قتل عام زندانیان سیاسی كه در اعتراضات عاشورای سال 88 دستگیر شده بودند زده است كه آخرین این سربداران سرفراز آقایان : علی صارمی ، حسین خصری ، جعفر كاظمی و محمد حاج آقایی و خانم زهرا بهرامی بودند.
البته بسیاری را نیز به بهانه ی مواد مخدر اعدام كرده و میكند تا با نشان دادن چنگ و دندان و چشم زهر گرفتن از مردم ایران ، ذلت و سكوت را در كشور ما مستولی كند. این در حالی است كه حتی ملت افغانستان هم بر علیه اعدامهای فزاینده ی دگر اندیشان در ایران و سایر اعدامهایی كه به بهانه مواد مخدر انجام میشود روزانه دست به تظاهرات میزند.
همه میدانند كه ایران بزرگترین صادر كننده ی مواد مخدر است و سپاه پاسداران خود سردمدار تولید و پخش مواد افیونی است. همه میدانند كه در زندانها ، بصورت گسترده مواد مخدر به وسیله مسئولین زندان توزیع میشودت همه میدانند كه به تازگی محموله چند تنی مواد مخدر به ارزش 5میلیون دلار از ایران به سمت ونزوئلا و سایر كشورها كشف شد و عاملان آن هم از سران سپاه پاسداران بودند كه دستگیر شدند. آنگاه ناجوانمردانه به بهانه چند مثقال مواد مخدر جوانان بی پناه ایرانی را كه از روی فقر و ناداری دست به این كار زده اند ، به دار می آویزند تا بدین طریق ترس و وحشت را در جامعه فراگیر كنند و كسی به خود اجازه اعتراض ندهد! چرا كه نظام ولایت فقیه هر جا كه با خطر اعتراضات مردمی و سرنگونی محتوم روبرو میشود به اعدام های جوانان روی می آورد تا چند صباحی بیشتر به حاكمیت ننگین خود ادامه دهد.
پس از سال قبل تا كنون باید طبق تجربه دریافته باشیم كه سكوت و سكون ما به مانند این است كه دزد به خانه حمله كرده باشد و ما بجای اعتراض و فریاد و حمله به سمت غارتگری كه به خانه ما تجاوز كرده است، سكوت كنیم و به روی خود نیاوریم! با چنین شیوه ای دزدان نه تنها مال بلكه جان و نوامیس ما را هم به غارت خواهند برد. كما اینكه تاكنون این تجربه را به عینه دیده ایم. هر چه سكوت كنیم، قیمت ها بالاتر میرود، بنزین یارانه ای ، از 100تومان به 400 تومان رسیده و گرانتر هم خواهد شد. اعدام جوانانمان افزایش می یابد، تعداد زندانیان سیاسی بیشتر میشوند و در یك كلام ، نظام متجاوز سركوبی را از تمامی ابعاد به اوج میبرد، چرا كه كسی جلودار آنان نیست و صاحب خانه در گوشه ای نظاره میكند و بجای اعتراض و حفاظت از شرف و ناموس و اموال خویش، منتظر است كه كسی پا كاری كند و از او صدایی بر نمی خیزد، گویی كه نمیداند كس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما!
پس باید بپا خیزیم و در بهمن ماه امسال طرحی نو در اندازیم و روز 14 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر به خیابانها بیاییم و دزدان و غارتگران اموال ملت ایران را افشا كنیم.
جمعی از اساتید دانشگاههای تهران
12بهمن 89