واژه خورداد در اوستا هه اروتاته (Haorvatat) آمده است و نام یکی از امشاسپندان است که رسایی و کمال معنی می دهد. نیاکان ما در این روز به سرچشمه ها یا کنار رودها و ساحل دریاها می رفتند پس از ستایش اهورامزدا روز را با شادی و سرور با خانواده و دوستان می گذراندند.
واژه خورداد به چم رسایی است.
مزدا اهورا با شهریاری و مهر خود به کسی که رفتار و گفتارش در پرتو اندیشه نیک و بهترین منشها بر پایه راستی باشد رسایی و جاودانگی بخشد.
هات ۴۶ بند۱
هه اروتاته (haorvatat) خرداد که به معنای رسايی و کمال است. اهورامزدا گوهر کمال است او همه خوبی ها را در خود دارد و همه خوبی ها را از خود می دهد کمال نمادی از خود شناسی اهورامزداست. آدمیان می توانند با کوشش در راه رسیدن به کمال با به کار بردن خرد (بهمن) و کارکرد به راستی (اشا) و مهر ورزی (سپنتا آرمیتی) توان اهورایی بدست آورده (شهریور) و در راستای کمال (خورداد) راه پی موده خود را شناخته و به خدا برسند، (امرداد) امرتات به معنای بی مرگی است اهورامزدا بی آغاز بی پایان و جاودانی است در اوستا امرتات و هاوروتات بیشتر جاها با هم آمده اند و این نشانه آن است که راه رسیدن به جاودانگی نایل شدن به خودشناسی و رسایی و کمال است و آدمی میتواند با خرد و راستی و مهرورزی به توانایی سازنده دست یافته و با آن توانایی به رسایی و سرانجام به جاودانگی برسد.
استاد وحیدی درباره خورداد می گویند:
هاوروتات به معنای کمال است که پارسی آن میشود رسایی ما اگر بهمن را آغاز کنیم و اردیبهشت را انجام دهیم شهریور شهریاری بر میل و سپنتا آرمیتی را نیز پشت سر بگزاریم می رسیم به رسایی.
دانه ای از حبس خاک آزاد شد
سر بر آورد و حریف باد شد
برگها تا شاخه ها بشکافتند
تا به بالای درخت بشتافتند
جانهای بسته اندر آب و گل
چون رهند از آب و گل با شاد دل
در هوای عشق حق رقصان شوند
همچو قرص برگ بی نقصان شوند
مولانا
و این همان خورداد است و انسان موجودی است بسته در جهان مادی و در این جهان مادی روان و اندیشه دارد و باید در این جهان مادی از کودکی همگام با پرورش قوای جسمانی نیروی معنوی و خرد و روان خود را تکامل دهد تا در پهنه مادی اگر جوان و بلند بالا شود به همان اندازه نیز نیروی معنوی او نیز به رسایی رسد این جهان بی کران در وجود هر انسانی است و این همان خرد کل است و معنای اهورامزدا (هستی بخش دانای بزرگ) در هر چیزی دانش و خردی است و انسان باید در پهنه معنویت ببالد و از سپنتا آرمیتی قدم فرا نهد و به این کمال رسد و این گاتها دستور العملی است برای من انسان که چگونه نیک زندگی کنم و جاودانه گردم و ما باید این مفاهیم را از آن خارج کنیم از جنبه تئوری و پندار و خرافات به جمبه عملی و کاربردی آن برسیم و این دستورات برای من انسان است از 3745 سال پیش تا به امروز برای هر زمان و هر مکان و هرگز رنگ کهنگی به خود نخواهد گرفت اما درباره امرداد که واژه بسیار پر معنایی است ـ ا ـ پیشوند نفی است و مرت یعنی مردن و امرتات یعنی بی مرگی و جاودانگی آیا من انسان جاودانه ام؟ برای پاسخ به شاهنامه رو می آوریم جمشید در شاهنامه زمانی که در زمینه زندگی مادی به کمال و پادشاهی رسید منی و خودپسندی در او پدیدار شد و در اثر غرور خود را خدا نامید و نتوانست خود را به امرداد رساند.
چون این گفته شد فر یزدان از او
گسست و جهان شد پر از گفتگوی
و نتیجه آنرا میدانیم که به فنا و نیستی گرفتار شد .در مقابل کیخسرو را داریم و او نیز به این قدرت رسید اما در خرد خود اندیشید که مبادا این قدرت و شکوه مرا نیز همچو جمشید فریب دهد:
گرایم به کژی و نابخردی
ز من بگسلد فره ی ایزدی
و مردم را جمع کرد و با آنها در میان گذاشت و به آنها گفت در من این ترس پدیدار شده: نبینید دیگر مرا جز به خاک .رفت و در کوه ناپدید شد و اینان گردان و پهلوانان بودند و کی خسرو به امرداد رسید و باید این منی و خود پسندی شود ما ، مسیح می فرماید همسایه خودت را مانند خودت دوست دار یعنی من خودت ما شود.
خورداد در دنیای مادی نگهبان آبهای روان می باشد چرا که آب نیز همانند آتش برای ایرانیان ارزش بسیاری دارد و قابل احترام است و معادل آن در میترائیسم آناهیتا از دیر باز در فرهنگ ایرانی وجود داشته در عین حال زلالی و بی عیبی را در آب می توان مشاهده کرد و فلسفه قرار دادن کاسه ای آب بر سفره هفت سین نیز خرداد است اما برای امرداد ایرانیان سرو را برگزیدند چرا که سرو هیچگاه از بین نمی رود و همیشه تازگی دارد و هر کسی را که به خاک می سپردند بر سر او سرو می کاشتند سرو نیز در فرهنگ ایران جایگاه بسیاری دارد مانند سروی که بدستان اشو زرتشت کاشته شد اما بوسیله خلیفه تازی با وجود مخالفت و مقاومت بسیار زرتشتیان قطع گردید سرو به عنوان نماد و درخت ملی ایرانیان بشمار می آید همانطور که نخل برای اعراب این حکم را دارد.