2- فصل دوم مربوط است به دوران پادشاهی جمشید پیشدادی که از شاهان مشترک هند و ایرانی بود. جمشید در ایران به "جم" و در هند به نام " یَم" معروف است در این فصل از هوای معتدل و نیک آریا ویج و آبادانی و سر سبزی آن پیش از یخ بندان بزرگ سخن گفته شده است. زمین چنان خوب و هوا مناسب شده بود که انسان برخی از جانوران را اهلی کرده وتعدادشان رو به افزایش گذاشتند، چنان که جمشید ناگزیر شد به سبب تنگی جا سرزمین های جنوبی را به تصرف در آورد. این پیشروی در سه مرحله و هر مرحله پس از هر سیصد سال انجام گرفت که مهاجرت هند و اروپاییان نیز یکی از آن مراحل بود. بند بیست و دو از حادثه یخ بندان و ساختمان قلعه معروف به "وَرجَم کرد" در سه طبقه هر یک برای نگهداری انسان و حیوان و نباتات به ترتیب سخن می گوید بنایی همانند به کشتی نوح بوده و نخستین ریاست این قلعه به اروتدنر واگذار گردید که معلوم نیست این شخص پسر زرتشت یا شخص دیگری بوده اما همزمان بودن شاه جمشید با پسرزرتشت پذیرفته نیست. باز در بند چهل و دو این فصل از مرغی به نام"کریش پَتان" یاد شده است که شبیه کبوتر است و توانست قسمت خشک زمین را با پرواز خود و آوردن شاخه ای از سبزی به نوح اگهی دهد.
3- در فصل سوم، از بهترین و بدترین جای زمین سخن رفته است. وندیداد بهترین جای را مکانی می داند پر از آب، درخت و چراگاه که مردان پارسا با خانواده خود به نگهداری گاو، گوسفند، آتش و سگ مشغولند و بدترین جای زمین را شوره زار و خاک بی آب و علف می داند.
4- فصل چهارم از انواع عهد و پیمان و گناه عهد شکنی و پاداش عمل، ضرب و خراش، قتل و نقص عضو سخن می گوید. در بند چهل و چهار لزوم تحصیل کردن، مال و دارایی حلال، ازدواج کردن و داشتن فرزند نیک و زمان تحصیل اشاره شده است و به دنبال آن در بند چهل و هفت گفته شده است هر آینه مرد زن دار بر مرد بی همسر برتری دارد و کسی که عمدا از زناشویی، داشتن فرزند و خان و مان سر باز زند گناه کار است.
5- فصل پنجم درباره انواع نجاسات و لزوم دفن موقت مردگان به هنگام یخ بندان سخت و لمس نکردن مرده و رعایت پاکیزگی است...در بند بیست و هشت از سه طبقه مردم یعنی پیشوایان، ارتشیان و کشاورزان یاد شده و نشان می دهد که طبقه چهارم یعنی پیشه وران هنوز به وجود نیامده بودند. برابر قانون وندیداد جسد مرده چون رو به فساد و گندیدن می رود، ناپاک است و کسی که دست به آن زند وظیفه دارد تن و جامعه خود را برابر آیین بشوید و پاک سازد همچنین زنان دشتان و یا زنانی که بچه مرده زاییده اند و نیز زنان زایمان کرده پس از مدت معین با غسل و طهارت پاک خواهند شد. و می توانند با اهل خانواده معاشرت کنند.
6- فصل ششم چگونگی پاک کردن زمین، آب آلوده، دفع کثافت و کیفر کسانی که آن را رعایت نکردند و سبب گسترش بیماری ها شده اند بحث می کند.
7- فصل هفتم درباره پاک نگه داشتن لباس، غله، هیزم، علف و ابزاری که در تماس با مُرده انسان یا حیوان قرار داشته است گفتگو شده است. نکته مهم در این فصل پاکیزه کردن ابزار آلوده است که با سه ماده سفارش شده آن زمان یعنی شاش گاو، خاک و آب که آنها را سه شور نیز می خوانند از کارهای ضروری بوده است. یاد آوری می شود که در پزشکی قدیم هند، ایران، یونان و مصر استفاده از ادرار انسان و حیوانات برای گند زدایی و دفع زهر حشرات رایج بوده است.
8- فصل هشتم وندیداد در چگونگی پاکیزه کردن و ضد عفونی کردن کلبه، خیمه و جایگاهی که انسان یا حیوان در آن مُرده باشد به وسیله دود دادن با گیاهان مخصوص می باشد. بند یازده آن به پاکیزه کردن مرده کش و ابزاری که با مرده تماس داشته مربوط است. از بند سی و شش تا چهل و دوفصل هشتم، از فحشا و بی بند و باری جنسی نام برده است و به شدت آن را نهی کرده است. بند سی و هفت از یک نوع غُسل یا پاکیزگی به نام "بَرشنوم" یاد شده که عبارت از شستشوی تن از فرق سر تا کف پا به روش ویژه ای بوده که دیگر در هیچ جای بدن گمان آلودگی نباشد، این روش هنگامی انجام می شده که شخص با جسد انسان یا جانور مُرده ای که پر از چرک و خون یا مرطوب بوده تماس داشته اشت.
9- در فصل نهم وندیداد از یک نوع دیگر برشنوم که نُشوه نام داشته اشاره می شود، به هنگام فراگیری بیماری واگیردار مانند وبا، طاعون، آبله و مخملک اگر شخص با مُرده ای با آن بیماری درگذشته باشد، درتماس باشد لازم است تا روش بَرشنوم برایش صورت می گرفت که شبیه قرنطینه امروزی بوده با مقررات بیشتر و شیوه شدیدترکه در زمانی به مدت نُه شبانه روز انجام می گرفته است. در این نوع پاکیزگی چنانچه مسافری از شهری که بیماری درآن شیوع داشت می خواست به شهر دیگری وارد شود ابتدا او را درمکان ویژه ای بیرون از دروازه شهر به نام نشوه خانه نگه می داشتند، لباس و لوازم او را با گیاهان مخصوص دود داده آنها را پاک کرده سپس بدن او را نیز با روش ویژه ای به مدت نُه شبانه روز از بیماری پاک می کردند.
10- درفصل دهم از نیایش ودعا های لازم که شخص غُسل گیرنده باید پس از پاکیزگی با دست های بر افراشته دو بار، سه بار یا چهار بار تکرار کند گفتگو شده است. جالب اینکه بیشتر این نیایش ها از بخشهای گوناگون یسنا برگزیده شده است زیرا مُغان می خواستند رسوم و آداب خود را با نیایش های اوستایی هماهنگ کنند تا نظر زرتشتیان را جلب کنند.
11- فصل یازدهم وندیداد در بر گیرنده چگونگی پاک کردن آب، زمین، درخت، خانه، مردان و زنان و تمام آفریده های نیک است که باید همراه با سرودن بند های مقدس اوستا مانند اشم وُهو، یَتا اهو، کِم نا مَزدا و دیگر قطعات یسنا انجام گیرد.
12- فصل دوازدهم زمان احترام و گرامی داشت روان درگذشته هر یک از افراد خانواده را تعیین کرده و آن را به نام مدت خانه نشینی یا اقامت در خانه و بازدید نکردن از اشخاص می داند که برای پدر و مادر شصت روز، برای پسر و دختر سی روز، برای برادر و خواهرنیز سی روزمی باشد.
13- در فصل سیزدهم وندیداد از انواع سگ یعنی سگ گله، سگ ایل، سگ محله، سگ آبی و سگ خار دار(خارپشت) گفتگو شده و نگهداری آنان را از کارهای پر ثواب می دانستند.
14- در فصل چهاردهم شخص در برابر کشتتن سگ آبی علاوه بر کفاره ای که باید بپردازد وظیفه دارد که تعداد زیادی مار، قورباغه یا حشرات زیان آور دیگر مانند پشه را نابود کند. بند پانزدهم این فصل اشاره به تنها جهیزه ای کرده است که هر دختر باید به خانه شوهر ببرد وآن گوشواره ایست که بر گوش دارد. شاید اشاره به زندگی ساده و بی تکلف مردمان زمان وندیداد بوده است.
15- فصل پانزدهم وندیداد اشاره به گناهان بزرگ و کبیره از نظر دینی و اخلاقی دارد، وچگونگی توبه کردن و کفاره دادن گناهکاربیان شده است.
16- فصل شانزدهم درباره زنان دشتان و رعایت پاکیزگی و غسل آنان و احتیاط های لازم در زمان ناپاکی و گناه آن سخن رفته است.
17- درفصل هفدهم چگونگی برطرف کردن موی سر وتن وناخن ودفع آن به منظور جلوگیری از ناپاکی آمده است.
18- فصل هیجدهم به پیشوایان دینی سفارش شده که پیش از فرا گرفتن اوستا های بایسته وشیوه درست انجام مراسم آیینی، به برگزاری آیین ها نپردازند در غیراین صورت فریبکارخواهند بود. بند پانزدهم از این فصل به اهمییت پرورش ونگهداری خروس در خانه اشاره می کند که برای آگاه شدن از اوقات شب وروز وساعت های معین برای انجام کارهای دینی و روزانه نیاز بوده است. بند چهل مربوط به گناه کسی است که ایستاده ادرار می کند و بند پنجاه و چهاربه گناه سدره پوش نشدن پس از رسیدن به سن پانزده سالگی اشاره دارد.
19- فصل نوزده وندیداد اشاره می کند که بهترین حکومت آن است که از درویشان و ضعیفان پشتیبانی کند. بند سه از این فصل به کوشش اهریمن و دیوان برای فریب دادن زرتشت و شکست خوردن آنان اشاره دارد، بند پنج مربوط به ظهور سوشیانس از مشرق ایران و بند نه تا هفده ستایش زروان اکَرَنَه ( زمان بی پایان) است. بند بیست و ششم لزوم تبلیغ دین و جواز ارشاد به دیگران را اعلام می کند. بند بیست ونه شامل رسیدن روح به پل چینود در بامداد روز چهارم پس از مرگ و داوری او در دادگاه الهی می باشد. بند سی و نُهم، نام هفت کشور روی زمین را بیان کرده و در بند چهل و سه نام برخی از دیوان مخالف با امشاسپندان آمده است.
20- فصل بیستم ازنخستین پزشک آریایی به نام "اترت" وچگونگی درمان بیماری توسط او یاد شده که به وسیله داروهای گیاهی، مواد معدنی و عمل جراحی بیماران را نجات می داده است و به انواع بیماری ها نیزاشاره شده است.
21- در فصل بیست و یک از وندیداد، نیایش و درود به موجودات نیک پروردگار چون زمین، آب، باد، باران، سپیده دم، شامگاه، دریا، ستارگان و خورشید آمده است. بند پنج سفارش به مردان و زنان است که هنگام طلوع خورشید بایستی بپا خیزند، خانه خود را پاک و پاکیزه کنند سپس به کار روزانه خود بپردازند تا تندرست و نیرومند شده و صاحب فرزندان خوب و بسیار گردند ودر پایان بهشت را برای خود فراهم سازند.
22- در فصل بیست و دوم مانند فصل اول باور به ثنویت و زروان پرستی توسط نویسندگان وندیداد به خوبی آشکار است و از هورمزد و اهریمن که از عقاید بنیادی پیروان آن کیش ها بوده نام برده شده است. این گونه پندارها پیش از پیامبری زرتشت رواج داشته و تا پایان حکومت ساسانی نیز باقی مانده که پس از ساسانیان، پیروان آن آیین به نام جبری ودَهری معروف شدند وشماری ازسربازان، افسران و بزرگان ایران تا هنگام حمله اعراب، زروان داد نامیده می شدند. آنان پس از گسترش اسلام و گرویدن به دین جدید عقیده ثنویت، جبری و قدری خود را به دین جدید وارد کردند و فرقه جدا گانهً دهریون به وجود آوردند. نفوذ این عقیده به تدریج در ادبیات کشورما چنان اثر گذاشت که کمتر کتاب نظم و نثر فارسی سده های گذشته را خالی از نفوذ و اهمییت قضا، قدر، بخت، اقبال، چرخ گردون، و مانند آن در دست داریم.
وندیداد نسک دینی زرتشتیان نیست و اندیشه زرتشت در آن نقشی نداشته است ولی دارای دانش ارزشمندی است که نشان می دهد در زمانی که اقوام دیگر جهان به صورت نیمه وحشی زندگی می کرده اند وبرای به دست آوردن غذا وجای زندگی همانند حیوانات به یکدیگر یورش آورده وکشتارهای خونین انجام می شده است، چگونه نیاکان ما به دنبال قانون گذاری دربخش های گوناگون بهداشتی، درمانی، اجتماعی وغیره بوده اند.
یاری نامه
وندیداد. ترجمه سید محمد علی حسنی داعی الاسلام. تهران شرکت دانش. 1361
هزاره های گمشده، دکتر پرویز رجبی، تهران: نشرتوس 1380