Wednesday, November 12, 2008

ارزش کتابخوانی

برای یک ملت، خسارتی بس بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند؛ بویژه کتابهای معتبر و باارزش.

براستی مردم تا چه اندازه از عمر خود در راه دانش اندوزی و افزایش آگاهی بکار میبرند؟ چرا بیشتر هدیه های جشن تولد، لباس، بازی کامپیوتری، طلا، پول، خوراکی، عطر و ادکلن، گوشی موبایل و ... هستند تا یک کتاب یا یک فیلم زیبا یا یک شاهکار هنری یا یک بلیت تئاتر هستند؟[1]
چرا باید در فرهنگ مردم اینگونه جا افتاده باشد که اگر کسی یک کتابی را از کتابخانه اتاقش برداشته و به دوستش هدیه می دهد، به دوستش بی احترامی کرده، چون آن کتاب دست دوم (نوشته های کتاب از جلد آن بی ارزش تر هستند{!}) است ولی اگر جدیدترین لباس مد شده را هدیه دهد، بسیار احترام گذاشته است؟

چرا به ما میگویند جهان سومی؟
چرا ما بحران اقتصادی داریم؟
چرا ما مشکل ناامنی داریم؟
چرا ما در روابط اجتماعی دچار مشکل هستیم؟
چرا فحشا و اعتیاد روز به روز افزایش پیدا میکند؟
چرا ما مانند مردم کشورهای پیشرفته، رفاه و آسایش لازم را در زندگی نداریم؟
چرا دلبستگی به کار کردن روز به روز کمتر میشود؟
چرا جهان ما را تحریم اقتصادی میکند؟
جریان این غنی سازی اورانیوم چیست؟
اصلاً غنی سازی اورانیوم یعنی چه و دنیا چرا ما را متهم میکند؟
چرا ما با داشتن این همه منابع زیرزمینی و زمینی، نیروی انسانی و متخصص باید دچار کمبود برق باشیم؟
چرا .....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کمی بیشتر اندیشیدن می تواند دریچه ای به شناخت ناشناخته های ما بگشاید . [2][3][4]



رییس سازمان کتابخانه و اسناد ملی ایران سرانه کتابخوانی در کشور را دو دقیقه در شبانه روز اعلام کرد.

فساد مانند موریانه پایه های نظام را می خورد

جیره بندی اعلام نشده در سراسر کشور

داستانی مشابه زنجان با استاد روحانی

No comments:

Post a Comment