Sunday, February 21, 2010

ایرانیان مخترع باتری هستند


نخستین بار در سال ۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۸ میلادی)، ویلهلم کونیگ باستان‌ شناس آلمانی، در نشریه ی کاوش و پیشرفت (Forschungen und Fortschritte) طی مقاله‌ای خبر از وجود باتری های اشکانی می دهد.

در آن سال ها ویلهلم کونیگ که اداره‌ی موزه‌ی ملی عراق را بر عهده داشت، هنگام کندوکاو در یکی از روستاهای خواجه ربو ( نزدیک شهر باستانی تیسفون - نزدیک بغداد )، به کوزه‌ای سفالی به بلندی چهارده سانتی‌متر برخورد که استوانه‌ای مسی در خود داشت و در میان آن استوانه نیز میله‌ای آهنی جای گرفته بود. بررسی‌ها از وجود ماده‌ای اسیدی، مانند سرکه و نیز خوردگی شیمیایی در آن ظرف سفالی خبر دادند.

کونیگ بر این باور بود که یک باتری باستانی را پیدا کرده و باید برای شناساندن آن به جهانیان و اثبات ادعای خود کوشش کند.
بررسی‌ها نشان داد که پیشینه ‌ی این باتری‌ به حدود دو هزار سال پیش باز می ‌گردد، یعنی زمانی که اشکانیان ( پارت‌ها ) بر میانرودان (بین النهرین) که از زمان کوروش بزرگ تا یورش اعراب به ایران، بخشی از خاک ایران بوده است فرمانروایی می ‌کردند.

با آغاز جنگ جهانی دوم، ادامه ی پژوهش‌ها درباره باتری‌های ایرانی به فراموشی سپرده شد. پس از بیست سال، جان پیرچنسکی (John B Pierczynski) در دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا اقدام به ساخت یک مدل از باتری‌های ایرانی کرد. وی برای الکترولیت از سرکه نیم درصد استفاده کرد و توانست یک ولتاژ نیم ولتی به مدت ۱۸ روز به نمایش بگذارد.
بدین گونه برای پژوهشگران ثابت شده بود که با کوزه‌های یافت شده در سرزمین ایرانیان می توان برق تولید کرد.

در سال ۱۹۷۸ آزمایش همانندی در شهر هیلدس‌هایم آلمان انجام شد. دکتر آرن اِگ برشت (Dr Arne Eggebrecht) نیز در مدلی که ساخته بود از سرکه انگور نیم درصد استفاده کرد و توانست شدت جریان ۱۵۰ میکرو آمپری را اندازه بگیرد.

دکتر اِگ برشت پس از این آزمایش موفقیت‌آمیز مایل بود کاربرد این باتری‌ها را برای آبکاری، بوسیله آزمایش عملی نشان دهد. بنابراین در سپتامبر همان سال نمونه ی خود را به یک وان آبکاری طلا که یک تندیس نقره‌ای در آن قرار داشت وصل کرد، پس از دو ساعت و نیم، یک لایه یک دهم میکرومتری (0.1 µm) روی تندیس نشسته بود. نتیجه این آزمایش به قدری شگفت انگیز بود که مجله ی اشپیگل در شماره ۲ اکتبر ۱۹۷۸ با آب و تاب از آن گزارش داد.

و سرانجام پل کیسر از دانشگاه آلبرت ادمونتون کانادا در سال ۱۹۳۳ میلادی، برای نخستین بار گزارش کاملی در مورد باتری اشکانی منتشر ساخت.

Sunday, February 7, 2010

فریاد می زنم

برای زندگی حاضر هستم بمیرم
برای زندگی حاضر هستم بمیرم

فریادم نه از درد است نه از بیباکی است. فریادم از سالها سکوت و خفقان و تنهایی است اگرچه باکی ندارم بر آنچه فریاد میزنم ولی دیگر باج نمیدهم. فریاد میزنم تا همه عرصه های زندگی که سالیان درازی است بر من بسته شده و من را مانند تابوتی فولادی در آغوش خود گرفته، باز شوند تا نه تنها نفس بکشم که زندگی کنم و زندگی کردن را مانند هر انسان آزادی لمس کنم.
تا روزی که آزاد شوم فریاد میزنم و فریاد میزنم تا به زندگی برسم اگر هم به زندگی نرسیدم، همین جان ناقابلی را که دارم و تنها سپر و دارایی من است در راه رسیدن به زندگی و آزادی خرج میکنم.

Monday, February 1, 2010

پيام شیرین عبادی به مردم ايران



ملت سربلند و عزیز ایران

بی شک ایران روزهای سخت و سرنوشت سازی را می گذراند و از همین روی هر اظهار نظر، بیانیه ، تصمیم و اقدامی از سوی همگان چه آنها که در حکومت هستند و چه آنان که مورد خشم حکومت واقع شده اند وچه از سوی هر انسان وطن پرست و آزاده ای که دل در گرو میهن عزیزمان دارد، مهم و مسئولیت آور است.
آنچه در روز عاشورا شاهد آن بودیم ، آزار دهنده و تکان دهنده تر از آن است که بتوان توصیف کرد.
خون جوانان برومند این سرزمین یکبار دیگر سنگ فرش خیابان ها را سرخ و گلگون کرد، یکی از ما ایرانیان زیر چرخ های ماشین ندای آزادی خواهی سر داد و دیگری در عزای حسین ، سالار عدالت جویی از بالای پل به زمین افکنده شد و آن دیگری ترورشد. و باز صدای ناله و شیون از سینه های سوخته برخاست . به راستی بای ذنب قتلت.
ایرانیان همواره از جنگ و خشونت بیزار بوده اند. آزادیخواهان ایران که همواره خواهان برقراری صلح در سراسر جهان بوده اند، اکنون ناباورانه خشونت و آتش را در خانه خویش و در بین برادران و خواهرانشان می بینند.
مگر نه آنکه راننده ماشین وافراد تروریست و مامورین مسلحی که جان هموطنان خود را گرفتند، ایرانی بودند؟ متاسفانه برادران و خواهران هموطن ما طی ماههای اخیر نه به دست اجنبی بلکه به دست برادران هموطن خود جان باختند.

خواهران و برادران هموطن

چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم . زمانی صدام جنگ علیه ایران را آغاز کرد و صدها هزار ایرانی را به خاک و خون کشید و میلیون ها مادر ایرانی را به سوگ نشاند، اما سخت تر از آن کشته شدن جوانان سرزمینمان توسط اقلیتی از هموطنانمان است و بی شک ملت ایران ناباورانه این خشونت و آتش جنگ را به نظاره نشسته اند.
برای ما ایرانیان تحمل ناپذیر بود که ببینیم جوان فلسطینی که هموطن خود را غرق در خون میدید سنگی را به نشان نفرت به سوی دشمن پرتاب کند، اما چه مرگ آور است ببینیم جوانان ایرانی از به خون غلطیدن یاران معترض و مسالمت جوی خود سنگ در مشت گره کنند.
بی شک همگان میدانند که از انتخابات تا کنون اعتراض ملت ایران ، اعتراضی مسالمت آمیز، مدنی و قانونی بوده که به هیچ ترتیبی نمی توان آن را وارونه جلوه داد و آنچه دامنه اعتراضات مردم را گسترده و مردم را مصمم تر نموده ، اقدامات یک سویه و به دور از عدالت و انصاف برخی مسولان حکومت بوده است. تداوم بازداشتهای گسترده مردم، موج محرومیت از تحصیل و اخراج جوانان دانشجو، افزایش اخراج فعالان اجتماعی، توقیف بی رویه و غیر قانونی مطبوعات، تحدید روز افزون آزادی بیان، حذف جریانات سیاسی – فرهنگی – اجتماعی، برخورد غیر قانونی با نهادهای مدنی، به کار گیری خشونت ، ضرب و شتم، کشتار، هتاکی و به کار گیری الفاظ رکیک و شرم آور با شرکت کنندگان در راهبیمایی حتی با مادران عزادار، کشته شدن جوانان در زندان های غیر قانونی و عدم مجازات عاملان و آمران این جنایت ها، یکسویه نگری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، فشار بر رهروان جنبش سبز و مردمی و سایر فعالان سیاسی- اجتماعی – فرهنگی – هنری – مطبوعاتی – دانشجویی- زنان- اقلیت های مذهبی و قومی و... از جمله اقداماتی است که موجب گسترش نارضایتی در بین مردم شده و البته به فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم مزید گشته است.
برسش این است که آیا در مقابل نارضایتی ملت ایران که صبورانه و کاملا مدنی و مسالمت آمیز اعلام نارضایتی می کنند، می بایست تفنگ و گلوله در دست گرفت و از تریبون های حکومت معترضان را تهدید و تحریک نمود؟ و آیا به کار گیری چنین شیوه ای از 25 خرداد تا روز عاشورای خونین نتیجه و ثمری داده است که برخی همچنان بر طبل خشونت می کوبند؟
برخی از بزرگان چه از سوی نظام و چه معترضان ، منتقدان و مخالفان راههای منطقی و مسالمت آمیز با ملت را پیش روی حکومت قرار داده اند تا بحران ویرانگر کنونی را خاتمه دهند، اما متاسفانه گویی صدای صلح طلبان و مسالمت جویان در هیا هوی بوق و کرنای جنگ طلبان و خشونت خواهان شنیده نمی شود.
تداوم این سیاست آنچه شده است که نباید می شد. یعنی برادر کشی ایرانیان. و این امر اگر نگوییم ناشی از خشونت طلبی و مردم ستیزی عده قلیلی از حاکمان قطعا از بی تدبیری ، بی کفایتی و بی لیاقتی برخی از ایشان است که تردید های جدی در افکار عمومی ایجاد کرده است ودر آینده نه چندان دور تاریخ این تردید ها را روشن خواهد ساخت.

هموطنان عزیز

همه ما ایرانیان مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش داریم. بیایید همگان با هم هم قسم شویم که هر کس در هر جایگاهی که نقش ایفا میکند، در راستای خشونت زدایی و صلح طلبی گام بردارد.
ما ملتی صلح طلب هستیم که اکنون می بایست نارضایتی، انتقاد ، مخالفت و اعتراض را با راهکار های مدنی و با پرهیز کامل از هر گونه خشونتی بی گیریم و در دام گسترده شده خشونت خواهان گرفتار نشویم.
باید باور داشته باشیم که مطالبات ملت حق است و ملت ایران برای به دست آوردن حق خود نیازی به استفاده از اهرمهای خشونت آمیز ندارند و تنها کسانی دست به خشونت و عملیات کور کورانه میزنند که خود می دانند ناحق هستند.


جوانان آگاه وطنم

باید ممارست و مقاومت کرد و حتی در مقابل توپ و تانگ و گلوله ، سنگ هم در دست نگرفت.راه رسیدن به عدالت و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر راه گل گون می طلبد نه راه پرخون.
از همین روی کانون مدافعان حقوق بشر با ایمان به خواسته های مدنی و به حق ملت ایران اعلام میدارد :
ما مدافعان حقوق بشر مخالف تداوم هر گونه خشونت در جامعه ایران و خواهان مقابله همگانی وملی در برابر خشونت هستیم و مصرانه توقف خشونت را می خواهیم.

بنا بر این در پیشگاه ملت سرافراز ایران و در این بیانیه میخواهیم:


نمایندگان و مسوولان محترم نظام جمهوری اسلامی ایران

بی شک جایگاه و نقش مسوولان در شکل گیری فردای ایران تردید ناپذیر است. آنچه از شما به عنوان حاکمان انتظار می رود تامین حقوق اساسی ملت ایران و رعایت عدالت است. اکنون نه تنها ملت ایران بلکه بسیاری در سراسر جهان چشم به کردار و گفتار شما دارند تا فردا به قضاوت بنشینند.
اصلاح سیاست های نادرست گذشته و حال و تمکین به اراده و خواست ملت از جمله وظایف قانونی شماست که اولین آن توقف خشونت علیه ملت است و در صورت تداوم سیاست های خشونت آمیز درمقابله با هموطنان خود و افکار عمومی بین المللی قرار خواهید گرفت.


برادران سپاه پاسداران و بسیج

در چنین شرایطی با شما سخن گفتن بسیار دشوار است. آنچه این روزهای سخت شاهد بودیم، دلیل این دشواری است. ملت ایران نیک به خاطر دارند که بسیاری از برادران سپاه و بسیج مدافع حقوق ملت در برابر زیاده خواهی و تهاجم دشمنان این سرزمین بودند. اما اکنون ناباورانه و چه سخت و سوگوارانه شاهدند که عده قلیلی از آن نیروی مردمی ، آتش و تیر به روی ملت و هموطنان خود می گشایند و با شلیک هر گلوله ای جمعی از هموطنانشان را به عزا می نشانند.
ما مدافعان حقوق بشر از شما برادران سپاهی و بسیجی مردمی میخواهیم که برادران و خواهران خود را که سوگند به پاسداری آنها خورده اید، بی گناه و بی دفاع به خاک نیفکنید و مادران خود را رخت ماتم نپوشانید و بر سر مزار شهدایی دیگر ننشانید.

در خاتمه

کانون مدافعان حقوق بشربا تاکید بر امر خشونت زدایی از عرصه اجتماعی ایران اعلام می کند هر اقدامی از سوی هر گروهی می بایست در راستای تامین و نهادینه کردن موازین جهانی حقوق بشردر کشور ایران باشد، چرا که در غیر این صورت ناکارآمد و غیر قابل قبول در بیشگاه ملت ایران خواهد بود.

شیرین عبادی
رییس کانون مدافعان حقوق بشر

دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۰