Monday, June 29, 2009
Taleghani's warning about the return of despots
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Choice,
Civil Movement,
Coup,
Dictatorship,
Election,
Equality,
Freedom,
Human Rights,
Iran,
Iranian Youth,
Justice,
Paternalism,
Revolution,
Riots,
Theocracy
Sunday, June 28, 2009
Together we have much more power, like a Thunder.
Together like a Thunder.
Together for our brothers.
Together for our sisters.
We share greatest love together.
We belong to the thunder.
Greatest love is we share together.
We can bring peace better,
Because we are always together.
We redeem our rights.
We do it, no one can stop us.
Tell them "You belong to the dark."
"Darkness never can hide lights."
Galaxies embrace our voice when it shines.
We belong to Iran,
The Land of Cyrus The Great and Civilization,
The Land of peaceful new generation,
Who send the unfair world power of alteration.
They went to jail, they were shot, they were killed.
They never let others move when their future shifts.
Because they belong to the thunder.
When together, they have power of thunder.
We free our Land.
We give you the fact.
We show you our peaceful union,
By taking our peaceful hands.
We belong to the thunder.
We share greatest love together.
We can bring peace is much better.
Together we have a lot of power.
Together we are like a Thunder.
Together we are like a Thunder.
Together like a Thunder.
Together for our brothers.
Together for our sisters.
We share greatest love together.
------------------
Myself
20 June 2009
Together for our brothers.
Together for our sisters.
We share greatest love together.
We belong to the thunder.
Greatest love is we share together.
We can bring peace better,
Because we are always together.
We redeem our rights.
We do it, no one can stop us.
Tell them "You belong to the dark."
"Darkness never can hide lights."
Galaxies embrace our voice when it shines.
We belong to Iran,
The Land of Cyrus The Great and Civilization,
The Land of peaceful new generation,
Who send the unfair world power of alteration.
They went to jail, they were shot, they were killed.
They never let others move when their future shifts.
Because they belong to the thunder.
When together, they have power of thunder.
We free our Land.
We give you the fact.
We show you our peaceful union,
By taking our peaceful hands.
We belong to the thunder.
We share greatest love together.
We can bring peace is much better.
Together we have a lot of power.
Together we are like a Thunder.
Together we are like a Thunder.
Together like a Thunder.
Together for our brothers.
Together for our sisters.
We share greatest love together.
------------------
Myself
20 June 2009
Labels - برچسب ها:
Civil Movement,
Equality,
Freedom,
Iran,
Iranian Culture,
Iranian Youth,
Poem,
Truth
Saturday, June 27, 2009
کدامیک اغتشاشگر هستند؟
Which one of them make disturbance?
Labels - برچسب ها:
Dictatorship,
Election,
Green,
Iran,
Iranian Culture,
Justice,
Peace,
Theocracy
Sunday, June 21, 2009
کم هزینه ترین کار
چه نباید کرد؟
نوشته ابراهیم نبوی
به نظرم می رسد که مردم می دانند باید چکار کنند، راستش من خیلی تلاش کردم که چیزی بنویسم که باعث بشود مردم به خیابان بروند، ولی تلاش من بی ثمر بود، چون نوشته من زمانی نوشته شد که همه به خیابان رفته بودند و کسی نمانده بود که دعوت مرا به حضور خیابانی بخواند، بعدا به این فکر افتادم که بگویم که از یک رنگ مثلا رنگ سبز برای اعلام همبستگی استفاده شود، یکهو متوجه شدم که گوجه فرنگی ها هم استعفا دادند و گوجه سبز شدند. بعدا به فکرم رسید که به میرحسین موسوی بگویم که ای مرد! ما پای تو ایستادیم و تو هم باید پای ما بایستی، دیدم که طرف وصیتنامه اش را هم نوشته و حالا کلی زور زدیم قانعش کنیم که کفن نپوشد، چون بالاخره کفن که سبز و سیاه نیست و عدول از رنگ تا اطلاع ثانوی جایز نیست، خلاصه تا من یک کلمه آمدم بگویم باید، دیدم که همه دارند همان کاری را که باید می کنند، به همین دلیل من با نباید ها حرف می زنم. چه نباید بکنید؟
برنامه صبح، اعتصاب سراسری: برای سازندگی کشور سر کار نروید
به مدت سه روز صبح تان را با آرامش آغاز کنید، این جوری نه مجبورید قیافه خیلی از همکاران تان را که اصلا از آنها خوششان نمی آید ببینید، نه اینکه دچار عذاب وجدان می شوید که چرا دارید با یک دولتی همکاری می کنید که دولت کودتاست، نه دخترتان به شما جوری چپ چپ نگاه می کند که حرص تان در می آید. خیلی آرام، در تختخواب دراز بکشید و به روزهای خوب بدون تیراندازی و گاز اشک آور و بوی سوختن لاستیک و صدای آمبولانس و دیدن قیافه نحس دکتر چی توز و غیره فکر کنید. ممکن است اولش تلفن بزنند و بگویند که باید بروید به اداره، ولی شما می توانید دل درد بگیرید، یا مادرتان مریض شود، یا صد تا بهانه دیگر، بهانه آوردن که کاری ندارد.
از کارهای جالبی که در اعتصاب سراسری می توان کرد
رانندگان اتوبوسرانی قدری به خودشان استراحت بدهند. این جوری مردم هم بیشتر دوستشان دارند.
اصولا ترافیک تهران خیلی سنگین است، ما که نمی توانیم مشکل ترافیک را حل کنیم، ولی می توانیم کاری کنیم که سه روز رفت و آمد در کشور متوقف شود و به صفر برسد.
رانندگان مترو هم که خیلی در این مدت خسته شده اند، می توانند به جای بردن و آوردن مسافر، دست بچه تان را بگیرید و بروید خیابان و واقعیات را نشانش بدهید.
رفتگرهای عزیز که بیش از همه زحمت می کشند، سه روز زحمت نکشند، تا ضمن اینکه مردم متوجه بوی احمدی نژاد می شوند، شاید دکتر چی توز هم سرکار اصلی اش برگردد.
بازار به مدت سه روز تعطیل کند و بازاری های عزیز و فروشندگان همبستگی خود را با مردم نشان دهند.
برنامه عصر، حضور خیابانی: به خانه های تان برنگردید
درست است که ما خیلی ضربه می خوریم و اذیت می شویم و حتی بخاطر جلوگیری از گاز اشک آور ممکن است سیگاری هم شده باشیم، اما بعدا ترک می کنید، غصه نخورید. اما چند چیز مهم است:
یک، مسوولان زحمت کشیدند و یک گروه از نیروهای ضدشورش و کتک زننده را از شهرهای دیگر آوردند به تهران، این افراد غریب هستند و طبیعتا بعد از ده روز دولت برای نگه داشتن شان دچار مشکل اساسی می شود، از طرفی ما نباید بگذاریم اینها خیلی از خانواده دور باشند، به همین دلیل باید در شهرستانها و هر جای دیگر کشور به خیابان برویم که این نیروها را برگردانند سر جای شان، و وقتی برگرداندند ما در تهران کمتر کتک می خوریم.
دو، ما به هر دلیل، درست یا غلط رفتیم توی خیابان، می خواستیم نرویم، ولی حالا که یاد گرفتیم چطوری برویم به خیابان، دیگر حیف است برگردیم خانه. اراذل و اوباش عزیز( لباس شخصی های سابق) هم بالاخره خانه و زندگی و زن و بچه دارند و هر روز که نمی توانند بیایند برای کتک زدن مردم، فوقش ده روز می توانند بیایند، در حالی که ما می دانیم که اگر برویم توی خانه تا چهار سال نمی توانیم بیاییم بیرون، پس ما انگیزه بیشتری داریم. ضمن اینکه ما هر روز صدای مان بلند تر می شود. و به همین دلیل آنها هر روز بیشتر مجبور هستند ما را تحمل کنند. بالاخره هیچی نباشیم خس و خاشاکی هستیم برای خودمان، جای خس و خاشاک هم که توی خیابان است.
سه، ما مثل آفتابپرست هستیم، می توانیم رنگ مان را عوض کنیم، مثلا با یک تکه پارچه سبز یا مشکی توی جیب مان کاملا حالت عادی داریم، در حالی که وقتی دور هم جمع شدیم سبز می شویم و همه جا را سبز می کنیم.
چهار، حالا که آنها عزم شان را جزم کرده اند که هر جایی ما قرار می گذاریم آنها زودتر بروند، ما هم می توانیم یک جا قرار نگذاریم، ده میدان شهر تهران و در شهرهای بزرگ در یکی دو محل و در همه شهرهای کوچک قرار بگذاریم، به محض اینکه اجتماع مان مثلا در تجریش تشکیل شد می توانیم برویم به طرف بچه های ونک و بعد برویم طرف میدان ولی عصر و بعد میدان هفت تیر. بالاخره باید کاری کنیم که این نیروهای ضد شورش تمام تهران را یاد بگیرند، بعد هم که جمعیت مان زیاد شد، آن وقت دیگر با بمب اتم هم کسی نمی تواند تکان مان بدهد.
پنج: شعار نوشتن بر در و دیوار را فراموش نکنیم، حتی اگر یک برادر بسیجی را دیدید که پشت بهتان کرده پشتش بنویسید رای ما رو پس بده. روی همه ماشین های دولتی می شود شعار نوشت. دیوارهای شهر هم بطور طبیعی حق مسلم ماست.
برنامه شب، مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر
حالا شما پس از یک روز پس از هیجان و شلوغی به خانه برگشتید، طبیعتا باید عصبانیت تان را یک جوری نشان بدهید، به در نگاه می کنید، یادتان به شکستن درهای خوابگاه دانشگاه توسط ماموران احمدی نژاد می افتید، به دیوار نگاه می کنید می بینید روی آن نوشته ماموتی برو گمشو، به دستشویی می روید بطور طبیعی یاد احمدی نژاد می افتید. به همین دلیل باید بروید پشت بام و سعی کنید آرامش داشته باشید، حالا نفس عمیق بکشید، صدای تان را کلفت کنید و با بلندترین شکلی که می توانید بگوئید مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر و موسوی موسوی حمایتت می کنیم. برای اینکه معلوم بشود دقیقا منظورتان چیست یک یا حسین میرحسین هم بگوئید که دل تان خنک شود. این برنامه محدودیت زمانی ندارد و تا زمانی که انتخابات ابطال نشده باید ادامه پیدا کند.
برنامه بعدی ما برنامه تحریم صدا و سیماست که کار لازمی است و بر هر مجری تلویزیون است که برای محبوب شدن به جای اینکه برنامه اجرا کند و مردم بگویند الهی قربونت برم که چقدر خوب برنامه اجرا می کنی، خبرش پخش شود که مثلا عادل فردوسی پور باحال بامزه بخاطر اعتراض به دروغ های صدا و سیما استعفا داده است، اینطوری آنقدر محبوب می شوند که از صد تا برنامه تلویزیونی بیشتر اثر دارد. فردا برنامه آموزشی تحریم صدا و سیما را در همین جا می خوانید.
Labels - برچسب ها:
Civil Movement,
Democracy,
Freedom,
Human Rights,
Iran,
Iranian Youth,
Revolution,
Theocracy,
Truth
Saturday, June 20, 2009
پاسخی به جعفر شجونی: زنان خیابانی و اراذل و اوباش، خودتی و اطرافـیـنـت
بر اساس این خبر، جعفر شجونی (نمیدونم چرا با خوندن این اسم به یاد شعبان جعفری همان شعبون بی مخ میافتم) که از اعضای بلندبالای موتلفه اسلامی است، گفته بود که:
شعارجمع کردن گشت ارشاد آرای زنان خیابانی را جذب می کند. افرادی برای اینکه رئیس جمهوری شوند دم از حذف قانون فیلترینگ و جمع کردن گشت ارشاد می زنند، آنها تنها می توانند آرای زن های خیابانی و اراذل و اوباش را کسب کنند.
باید به او گفت اشتباه فرض کردی. مردم عادی با تو و اطرافیانت که از اراذل او اوباش و زنان خیابانی هستند تفاوت دارند.
شعارجمع کردن گشت ارشاد آرای زنان خیابانی را جذب می کند. افرادی برای اینکه رئیس جمهوری شوند دم از حذف قانون فیلترینگ و جمع کردن گشت ارشاد می زنند، آنها تنها می توانند آرای زن های خیابانی و اراذل و اوباش را کسب کنند.
باید به او گفت اشتباه فرض کردی. مردم عادی با تو و اطرافیانت که از اراذل او اوباش و زنان خیابانی هستند تفاوت دارند.
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Dictatorship,
Iran,
Theocracy
Friday, June 19, 2009
پیکر مصطفی غنیان تحت تدابیر شدید به خاک سپرده شد
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Civil Movement,
Democracy,
Dictatorship,
Human Rights,
Iranian Students,
Iranian Youth,
Justice,
Peace,
Theocracy
Wednesday, June 17, 2009
محسن مخملباف در مصاحبه با روز اعلام کـرد: حـمـایـت پـارلـمـان اروپـا از مردم ایران
محسن مخملباف دیروز به همراه مرجان ساتراپی، فیلمساز ایرانی مقیم فرانسه با نمایندگان پارلمان اروپا ملاقات کرد. در این دیدار که در بروکسل انجام شد، این دو هنرمند سرشناس ضمن تشریح حوادث اخیر ایران، خواستار حمایت پارلمان اروپا از اعتراض مدنی مردم ایران شدند. محسن مخملباف در مورد نتیجه این دیدار به روز می گوید: آنان حمایت خود را از مبارزه مدنی مردم ایران اعلام کردند.
مخملباف می افزاید: ما دو جلسه داشتیم؛ در این جلسات برای نمایندگان پارلمان اروپا تشریح کردیم که جمعه شب آقای موسوی برنده انتخابات بودند، اما بعد کودتایی اتفاق افتاد و گفته شد که انقلاب سبز برای ما قابل قبول نیست. بعد هم تلویزیون، در حالیکه احمدی نژاد را برنده اعلام می کرد، خبر داد که تجمع بیش از 4 نفر مجاز نیست. این یعنی کودتا؛ والا چطور اکثریت می توانند رای بدهند ولی حق ندارند خوشحالی شان را ابراز کنند؟
وی ادامه می دهد: به نمایندگان پارلمان اروپا گفتیم که بعد از این اتفاق، مردم برای اعتراض به خیابان ها آمدند تا بپرسند رایشان چه شده است، اما اعتراض مدنی و مسالمت آمیز آنان با سرکوب رو به رو شده است. مردم تحت فشار شدیدی قرار گرفته اند، نیروهای نظامی و احمدی نژاد که پشت او به ایت الله خامنه ای است، منافذ خبری را بسته اند، روزنامه ها را توقیف کرده اند. فعالان و روزنامه نگاران بسیاری را دستگیر کرده اند. اینترنت قطع شده؛در خیابان ها مردم را به گلوله بسته اند... وآقای موسوی هم به عنوان منتخب این مردم، هیچ میکروفن یا دوربینی در اختیار ندارد و مردم نمی دانند او چه می گوید. تلویزیون هم در خدمت آقای احمدی نژاد و رهبر است.
مخملباف در توضیح علت این دیدار می گوید: همان طور که به آنها گفتیم دراین شرایط، هنرمندان نمی توانند در برابر یک اتفاق ملی ساکت بنشینند. امروز هر کسی سفیر ایران است تا به مردم جهان بگوید که در داخل کشور چه می گذردومردم در چه شرایط دشواری هستند.
مخملباف سپس می افزاید: ما در دیدارهایمان برای نمایندگان پارلمان اروپا توضیح دادیم که احمدی نژاد کاندیدای کودتاست و ما حتی مطمئن نیستیم که انتخاب وی در دور اول هم درست بوده باشد. وی حتی در دوره شهرداری هم در شرایطی انتخاب شد که از 5 میلیون مردم شهر تهران تنها 300 هزار نفر در انتخابات شوراها شرکت کرده بودند. یعنی منتخبین آن 300 هزار نفر اورا به شهرداری تهران رساندند. احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری هم با تقلب انتخاب شد و اینک با کودتا. اما مردم ایران در 4 سال ریاست جمهوری او دیدند که وضع تا چه اندازه به وخامت گراییده و چگونه درآمد هنگفت نفت، به حساب ملت نرفته و در عوض از یک سو آزادی های اجتماعی و فردی محدود واز سوی دیگر چهره ایران در جهان مخدوش شده است.
اما نتیجه این سخنان چه بود؟ مخملباف پاسخ می دهد:آنها از ما پرسیدند شما چه می خواهید؟ ما هم گفتیم رای گیری مجدد، تحت نظارت نهادهای بین المللی. نمایندگان سبزها با این پیشنهاد موافق بودندو نمایندگان دیگر هم قرار شد تا 5 شنبه نظر نهایی خود را بگویند. در این دیدارها همچنین خانم ساتراپی برای آنان توضیح داد که مردم ایران امروز دموکراسی می خواهند و غرب اگر به این موضوع توجه نکند خون های بیشتری ریخته خواهد شد. مردم ایران صلح طلب هستند. ما بمب اتمی نمی خواهیم؛ صلح می خواهیم.
محسن مخملباف و مرجان ساتراپی دیروز بعد از این دیدارها در چند کنفرانس مطبوعاتی نیز شرکت کردند که با شرکت تعداد زیادی از روزنامه نگاران جهان برگزار شد. خبر این دیدار از کانال های مختلف تلویزیونی در اروپا و آمریکا پخش شد و بسیار از کانال های تلویزیونی، به ویژه این بخش از سخنان مخملباف را باز پخش کردند که از مرگ و دستگیری ها در ایران می گفت و اینکه ملت ایران خواستار دموکراسی است و این خواست باید مورد حمایت کشورهای غربی قرار گیرد.
مخملباف می افزاید: ما دو جلسه داشتیم؛ در این جلسات برای نمایندگان پارلمان اروپا تشریح کردیم که جمعه شب آقای موسوی برنده انتخابات بودند، اما بعد کودتایی اتفاق افتاد و گفته شد که انقلاب سبز برای ما قابل قبول نیست. بعد هم تلویزیون، در حالیکه احمدی نژاد را برنده اعلام می کرد، خبر داد که تجمع بیش از 4 نفر مجاز نیست. این یعنی کودتا؛ والا چطور اکثریت می توانند رای بدهند ولی حق ندارند خوشحالی شان را ابراز کنند؟
وی ادامه می دهد: به نمایندگان پارلمان اروپا گفتیم که بعد از این اتفاق، مردم برای اعتراض به خیابان ها آمدند تا بپرسند رایشان چه شده است، اما اعتراض مدنی و مسالمت آمیز آنان با سرکوب رو به رو شده است. مردم تحت فشار شدیدی قرار گرفته اند، نیروهای نظامی و احمدی نژاد که پشت او به ایت الله خامنه ای است، منافذ خبری را بسته اند، روزنامه ها را توقیف کرده اند. فعالان و روزنامه نگاران بسیاری را دستگیر کرده اند. اینترنت قطع شده؛در خیابان ها مردم را به گلوله بسته اند... وآقای موسوی هم به عنوان منتخب این مردم، هیچ میکروفن یا دوربینی در اختیار ندارد و مردم نمی دانند او چه می گوید. تلویزیون هم در خدمت آقای احمدی نژاد و رهبر است.
مخملباف در توضیح علت این دیدار می گوید: همان طور که به آنها گفتیم دراین شرایط، هنرمندان نمی توانند در برابر یک اتفاق ملی ساکت بنشینند. امروز هر کسی سفیر ایران است تا به مردم جهان بگوید که در داخل کشور چه می گذردومردم در چه شرایط دشواری هستند.
مخملباف سپس می افزاید: ما در دیدارهایمان برای نمایندگان پارلمان اروپا توضیح دادیم که احمدی نژاد کاندیدای کودتاست و ما حتی مطمئن نیستیم که انتخاب وی در دور اول هم درست بوده باشد. وی حتی در دوره شهرداری هم در شرایطی انتخاب شد که از 5 میلیون مردم شهر تهران تنها 300 هزار نفر در انتخابات شوراها شرکت کرده بودند. یعنی منتخبین آن 300 هزار نفر اورا به شهرداری تهران رساندند. احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری هم با تقلب انتخاب شد و اینک با کودتا. اما مردم ایران در 4 سال ریاست جمهوری او دیدند که وضع تا چه اندازه به وخامت گراییده و چگونه درآمد هنگفت نفت، به حساب ملت نرفته و در عوض از یک سو آزادی های اجتماعی و فردی محدود واز سوی دیگر چهره ایران در جهان مخدوش شده است.
اما نتیجه این سخنان چه بود؟ مخملباف پاسخ می دهد:آنها از ما پرسیدند شما چه می خواهید؟ ما هم گفتیم رای گیری مجدد، تحت نظارت نهادهای بین المللی. نمایندگان سبزها با این پیشنهاد موافق بودندو نمایندگان دیگر هم قرار شد تا 5 شنبه نظر نهایی خود را بگویند. در این دیدارها همچنین خانم ساتراپی برای آنان توضیح داد که مردم ایران امروز دموکراسی می خواهند و غرب اگر به این موضوع توجه نکند خون های بیشتری ریخته خواهد شد. مردم ایران صلح طلب هستند. ما بمب اتمی نمی خواهیم؛ صلح می خواهیم.
محسن مخملباف و مرجان ساتراپی دیروز بعد از این دیدارها در چند کنفرانس مطبوعاتی نیز شرکت کردند که با شرکت تعداد زیادی از روزنامه نگاران جهان برگزار شد. خبر این دیدار از کانال های مختلف تلویزیونی در اروپا و آمریکا پخش شد و بسیار از کانال های تلویزیونی، به ویژه این بخش از سخنان مخملباف را باز پخش کردند که از مرگ و دستگیری ها در ایران می گفت و اینکه ملت ایران خواستار دموکراسی است و این خواست باید مورد حمایت کشورهای غربی قرار گیرد.
برگرفته از: روز
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Civil Movement,
Coup,
Dictatorship,
Election,
Human Rights,
Iran,
Justice,
Monarchism,
Paternalism,
Peace,
Theocracy,
آزادی,
ایرانیان
Tuesday, June 16, 2009
رهبر مجددا احمدی نژاد را "رییس جمهور منتخب" نامید
تجمع اعتراضی مردم در مقابل تلویزیون
روز سه شنبه تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشورهمچنان شاهد تجمعات گسترده مردمی بود. در تهران در حالی که سازمان تبلیغات اسلامی از طرفداران همه نامزدها خواسته بود تا برای واکنش به "گسترش ناامنی" در کشور در میدان ولی عصر تجمع کنند، طرفداران کاندیداهای اصلاح طلب با حضور در خیابان های منتهی به میدان ونک، از خیابان شهیدبهشتی (عباس آباد) تا میدان ونک در سکوت راهپیمایی کردند. این افراد که در ابتدا چند صدتن بودند، پس از چند ساعت به دهها هزار نفر رسیدند و اندک اندک به سوی صداو سیمای جمهوری اسلامی رفتند.این تجمع به صورت کاملا خودجوش و کاملا آرام برگزار شد.
حضورگسترده مردم در حدفاصل میدان ونک تا چهار راه پارک وی در حالی صورت می گیرد که تلفن های همراه قطع بوده و امکان پیام رسانی در بین تظاهرکنندگان و علاقه مندان به حضور در این تجمع وجود نداشت.
مهدی کروبی و فائزه هاشمی درجمع تظاهرکنندگان حاضر شده و با آنان سخن گفتند. تجمع هواداران موسوی وکروبی در حالی برگزارشده بود که موسوی پیش از این گفته بود که در تجمع امروز هواداران خود – که پیشتر عده ای از مردم به طور خودجوش اعلام کرده بودند در میدان ولی عصر صورت خواهد گرفت – حاضر نخواهد شد. میرحسین موسوی این موضع گیری را پس از آن انجام داد که در پی پخش شدن این خبر که عده ای از هواداران وی قصد تجمع در میدان ولی عصر را دارند، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی اعلام کرد از طرفداران همه کاندیداها برای اعلام مخالفت با دشمنان کشور و عوامل نامنی در میدان ولی عصر دعوت می کند و پس از آن، برخی سایت های نزدیک به موسوی از مردم خواستند برای جلوگیری از تصادم و خشونت در تجمع مزبور حاضر نشوند.
به گزارش خبرنگار روز در میان جمعیت، بسیاری از شرکت کنندگان تلاش می کردند که کسی شعاری برعلیه فرد و یا دستگاه و نهادی خاص ندهد تا بدین ترتیب بهانه ای برای برخورد به نیروهای امنیتی که کوچه های منتهی به این تجمع را به اشغال خود درآورده بودند ندهند. به گفته وی هر کسی که می خواست کاری را به صورت فردی انجام بدهد به سرعت از سوی بقیه به آرامش دعوت می شد.
از سوی دیگر، در تجمع انجام شده در میدان ولی عصر، تعداد بسیار کمتری از افراد در مقایسه با حاضران در تجمع مقابل صدا و سیما حاضر شدند که اگرچه بیشتر آنها طرفداران احمدی نژاد بودند، واما بخشی از آنان نیز هواداران موسوی بودند.
رهبر: همه در مقابل خرابکاری بایستند
هواداران کاندیداها در حالی در خیابان های شهرحضور داشتند که آیت الله خامنه ای در سخنانی که درجمع نمایندگان کاندیداهای ریاست جمهوری داشت گفت که او به مسوولین اعتماد می کند اما این اعتماد باعث نمی شود که اگر شبهه ای در ذهن کسانی است آشکار نشود وحقیقت بررسی نشود. او در عین حال ذکر رای "24 میلیونی یک طرف" در برابر رای "14 میلیونی طرف دیگر" و استفاده از عبارت "رئیس جمهور منتخب" در اشاره به محمود احمدی نژاد، بار دیگر به طور غیرمستقیم بر اعتقاد خود به پیروزی او مهر تایید زد.
آیت الله خامنه ای در سخنرانی تلویزیونی خود درجمع نمایندگان کاندیداها گفت که خبرهای خبرگزاری خارجی راطی روزهای گذشته دنبال کرده است. وی اظهارداشت: "در بعضی از تلویزیون های خارجی صفوف مردم را نشان دادند. این را خراب نکنید. این را مخدوش نکنید. رای دهندگان -هم کسانی که به نامزد منتخب رای داده اند وهم کسانی که رای نداده اند- اینها همه شان در ایجاد این حماسه بزرگ سهیم بوده اند. ما این وحدت و نگاه کلان را فراموش نکنیم." رهبر ایران از دو طرف خواست که ملاحظات و مراقبت هایی را در رفتارهایشان داشته باشند: " تحمل پیروزی کار آسانی نیست و تحمل عدم پیروزی داشتن هم کار آسانی نیست. ظرفیت پیروزی و عدم پیروزی داشتن کار مهمی است. البته کسانی هستند که این وحدت را نمی خواهند. حوادثی پیش می آید که به هیچ دو گروه ربطی ندارد. این مربوط به افرادی است که نمایش این وحدت را نمی خواهند."
وی با توجه به رخدادهای گذشته اظهار داشت: "همه باید دربرابراین خرابکاری بایستند. مبادا کسی توهم و تصور کند که این مربوط به این است که اینها طرفدار کدام کاندیداهستند. اینها کسانی هستند که با اصل نظام مخالف هستند وطرفدار اغتشاش وتشنج هستند. اگر نتایج انتخابات غیر از این هم می شد بنده به صورت اطمینان می توانم بگویم بازهم این حوادث پیش می آید. امنیت کشور را هدف گرفته اند. (طرفداران کاندیداها) هرکاری که تشنج آفرین باشد نکنند. یعنی همدیگر را عصبانی نکنند. نه آن کسانی که نامزد مورد علاقه شان پیروز شده ونه آن کسانی که نامزد مورد علاقه شان رای نیاورده."
درمیان افرادی که در جلسه با رهبری حضور داشتند چهره افرادی چون اعظم طالقانی، مرتضی الویری، دانش جعفری، منتجب نیا، و طلایی نیک به چشم می خورد.
برگرفته از: روز
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Civil Movement,
Democracy,
Dictatorship,
Election,
Freedom,
Human Rights,
Iran,
Iranian Youth,
Justice,
Paternalism,
Theocracy,
آزادی,
انصاف,
ایران,
بی عدالتی
Monday, June 15, 2009
احمدی نژاد در میدان ولیعصر، مردم را کثافت نامید
محمود احمدی نژاد در همان لحظاتی که مامورانش با باتوم و شوک الکتریکی به جوانان حمله برده و عده ای را خونین کرده و با مینی بوس به محل های نامعلوم می بردند در مصاحبه مطبوعاتی خود که آن را تبدیل به یک سخنرانی طولانی و خواب آور کرده بود گفت دست ملت را می بوسد و خود را نوکر آن ها می دهد اما در همان حال هواداران رقیبان خود را در انتخابات چند تن خار و خاشاک خواند و "کثافت" نامید.
به گفته محمود احمدی نژاد انتخاباتی که منقدانش معتقدند بزرگ ترین تخلف و تقلب در میان سی سال انتخابات جمهور اسلامی بوده است "یکی از دستاوردهای بزرگ ملت ایران و البته مقدمه جهشهای بزرگ است".
وی بدون اشاره به درد رنج هنرمندان و اصحاب دانش و کتاب که در روزهای انتخابات هنگام اعلام رای خود به مهندس موسوی یا مهدی کروبی علل روگردانی جمعی خود را از دولت فعلی اعلام داشته بودند از "هنرمندان، ادیبان، دانشگاهیان، فرهنگیان و اصحاب رسانه" تشکر کرد.
دانشجویان و دانشجویان و استادان که از جمله گروه هائی هستند که اگر آرایشان شفاف شود آشکار خواهد شد که ده در صدشان هم به احمدی نژاد رای نداده اند از همان جمله بودند که زمانی از آن ها تشکر شد که همگی شان از محدودیت ها و ستاره دار شدن و محدودیت های حراست هایشان در دانشگاه ها شکایت ها دارند . ناگفته نماند که بعد از انتشار نتایج رای سازی وزارت کشور هم تمامی دانشگاه های کشور و خوابگاه های دانشجویان معرکه اصلی نارآرامی ها و گازهای اشک آور و هدف شلیک هاست.
در حالی که اساسی ترین انتقاد رقبان رییس جمهور بی اعتنائی وی به برنامه است و اصولا به اظهار کارشناسان دولتی که تمام همت خود را بر برنامه های تبلیغاتی سفر استانی گذاشته نیازی به برنامه احساس نمی کند چنان که در نزدیکی انتخابات دو خط آهنی که قرار بود با حضور احمدی نژاد افتتاح شود [از اصفهان به شیراز و از بم به زاهدان] هر دو در وضعیتی قرار گرفتند که برنامه افتتاح منتفی شد و حتی قطار تشریفاتی اولیه هم نتوانست سفر را به پایان برساند. این اتفاقی است که به گفته کارشناسان برای تمامی طرح هائی که دولت احمدی نژاد در غیاب نظارت سازمان برنامه به اجرا در آمده در انتظار است. اما با این همه احمدی نژاد در مقدمه مصاحبه مطبوعاتی اش گفت:خیلی روشن است که رای مردم رای به برنامهها است مردم عهد اخوت با کسی ندارند. مردم به دنبال اجرای برنامه ها هستند و همه باید از رای مردم تبعیت نکنند.
این متن که توسط مترجمان برای خبرنگاران خارجی ترجمه می شد در بسیاری از مواقع چنان که در تلویزیون دیده می شد تعجب و حیرت آن ها را باعث شد. چنان که در صحنه ای کریستینا امان پور سرگزارشگر سی ان ان حیرت خود را بیان داشت. تعارف های طولانی و خسته کننده از جمله بیشترین بخش های حیرت زا و هسته کننده متون بود. مثلا آن جا که برای چندمین بار گفت ملت ایران بهترین ملتها در طول تاریخ است
و اضافه کرد بنده فرزند کوچک ملتم بارها گفتهام خاک پای ملت بزرگ ایران هستم به نوکری مردم افتخار می کنم آن را با هیچ چیزی در عالم عوض نمی کنم. چرا که ملت ایران بهترین ملتها در طول تاریخ است. شایسته ترین ملت ها در طول تاریخ است من به شما افتخار می کنم و همه زندگیام را در راه عزت و آسایش و رفاه شما صرف خواهم کرد.
سخنرانی میدان ولیعصر
عصر دیروز در یک حرکت برنامه ریزی شده برای جا انداختن انتخابات پرشبهه ای که هنوز شورای نگهبان هم آن را تائید نکرده، محمود احمدی نژاد در اجتماعی که حاضران آن را بیشتر گروه های منسجمی که با اتوبوس آورده شده بودند تشکیل می دادند سخنرانی طولانی ای کرد که در ابتدای آن در نقش مداح مدح دختر پیامبر سخن می گفت حضرت فاطمه را در متنی که از روی نوشته ای می خواند مادر خلقت و بهانه کائنات نامید که خداوند اگر او نبود کائیات و زمین را خلق نمی کرد. برای زمینه سازی این بازی با عواطف مردم چند صد پرچم سبزرنگ همشکل سفارش داده شده بود به رنگ سبز با نوشته های الزهرا که نوعی بازی با رنگ مشخصه هواداران میرحسین موسوی بود.
این سخنرانی به منظور آن ترتیب داده شده بود که تظاهرات هواداران موسوی را بی فایده جلوه دهد و با به رخ کشیدن عده جمعیت – همچنان که هفته گذشته با جمع آوری جمعیت در مصلای تهران عمل کرده بود – به جهانیان نشان دهد که هواداران و رای دهندگان به احمدی نژاد بیشترند و به این ترتیب جواب شبهه ها در مورد تقلب در انتخابات پاسخ بگیرد.
بر اساس گزارش های داده شده دولت با هزینه کلان پخش این مراسم را از شبکه های ماهواره ای بین المللی خریداری کرده بود، و شبکه فارسی بی بی سی هنگام پخش بخش هائی از آن دو کارشناس مسائل ایران را همراه کرده بود که نکته های این سخنرانی را تفسیر می کردند و در جا تناقض های آن را نشان می دادند. شبکه سی ان ان که نماینده کریستینا امان پور هم در تهران بود هنگام پخش قسمت هائی از این مراسم فیلم هائی از زدخورد پلیس با دانشجویان را هم پخش می کرد که همزمانی آن ها شعارها و تعارف های احمدی نژاد را به موضوع تبلیغاتی غیرقابل باوری تبدیل می کرد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی این سخنرانی طولانی را به صورت فشرده و در یک صفحه منعکس کرده است و نوشته دکتر "محمود احمدی نژاد" در اجتماع هزاران تن از حامیان خود در میدان ولی عصر(عج) تشریح کرد: هر انتخاباتی شروع یک دوران جدیدی برای شکوفایی، پیشرفت و جهش به سمت قله های افتخار است.
وی با اشاره به برخی از آشوب هایی که توسط عده ای از اخلال گران بعد از انتخابات در سطح تهران رخ داد افزود: حدود چهل میلیون نفر از ملت ایران به عنوان بازیگران و تعیین کننده اصلی سرنوشت در این انتخابات حضور داشته اند و این که عده ای خار و خاشاک در گوشه اطراف بخواهند شیرینی آن را به کام ملت تلخ کنند به طور یقین رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت.
رئیس جمهوری افزود: دولت خود را خادم ملت می داند و این دولت متعلق به احاد این ملت است و رقابت به پایان رسیده و دوره دوستی ها برای ساختن ایران عزیز شروع شده است .
احمدی نژاد اضافه کرد: امروز دوران سازندگی و خدمتگزاری به ملت شروع شده است و باید دولت هر چه سریعتر در راستای رفع مشکلات اقتصادی، گرانی و مشکل مسکن با کمک ملت چاره اندیشی کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اجرای عدالت توسط دولت را یکی از مهمترین خواسته های ملت دانست و گفت: همه در برابر قانون مساوی هستند و در کشوری که رهبری عزیزمان اعلام می کند : من هم مثل بقیه مردم یک رای دارم، اجازه نخواهیم داد که عده ای بخواهند خود را بر ملت تحمیل کنند و خود را تافته ای جدا بافته، قیم و بالاتر از مردم بدانند.
رئیس جمهوری با اشاره به انتقاد برخی از مخالفان خود در خصوص سفرهای استانی دولت گفت: بعضی ها به ما می گویند چرا شما به روستاها و در میان مردم می روید و با اقشار کم درامد نشست و برخاست می کنید.
وی اضافه کرد: به خدا یک موی این مردم را به صدها کاخ و کاخ نشینی ترجیح می دهم.
احمدی نژاد در ادامه افزود: بعضی ها به ما ایراد می گیرند که چرا اسامی برخی از افراد را برده اید و با این کار ابروی کشور و نظام رفته است.
" ما می خواهیم بگوییم که آبروی کشور، در اجرای عدالت و تامین حقوق مردم است، آیا زمانی که حقوق ملت ضایع شد و اموال بیت المال به جیب عده ای خاص رفت، آبروی این کشور و نظام نرفت".
رئیس جمهوری خاطر نشان کرد: اساس و پایه کشور، اجرای عدالت است و همه باید در برابر قانون یکسان باشند.
"اگر به جایی برسیم که صاحبان قدرت و ثروت از مجازات معاف شوند و تنها عامه مردم در برابر تخلفات خود مجازات شوند، آن روز است که باید بگوییم که آبروی کشور و نظام بر باد رفته است و بدانید و مطمئن باشید که ملت اجازه نمی دهند، کشور به این نقطه برسد".
احمدی نژاد بدون نام بردن از روحانیونی که از هواداران وی هستند خاطر نشان کرد: آیا خبر ندارید که پسر فلان آقا زاده در مملکت چه کار می کند، اگر خبر دارید و سکوت می کنید وای برما و اگر هم خبر ندارید وای بر ما ، چرا که امروز همه ملت ما می دانند که بعضی از این ها در کشور چه کارهایی انجام داده اند.
وی مبارزه با فساد را یکی دیگر از انتظارات به حق ملت از دولت دانست و گفت: وقتی ما شعار مبارزه با فقر و فساد را سر می دهیم بعضی ها می گویند 30 سال زحمات و خدمات بعضی از افراد و دوران امام را زیر سئوال می برید.
رئیس جمهور در پاسخ افزود: خدمات ارزنده و صادقانه بسیاری از مدیران در طول 30 ساله انقلاب بی نظیر است، انقلاب متعلق به ملت است و هیچ گروه و باند سیاسی حق ندارند که خود را مالک ملت بدانند.
وی اضافه کرد: ملت مبارزه با فساد را به طور جد از دولت مطالبه می کند و تا آخر پای این حرف خود ایستاده اند.
احمدی نژاد در ادامه مفسدان اقتصادی را به قطره هایی آلوده ای تشبیه کرد که وقتی در داخل یک استخر آب زلال ریخته می شوند آن را الوده می کند.
وی در ادامه ملت ایران را اهل منطق و گفت و گو بر پایه عدالت دانست و افزود: بدخواهان این ملت بدانند اگر دستی از سر صداقت و عدالت به سمت ملت ایران دراز شود مردم از آن استقبال خواهند کرد و اگر آن دست براساس پستی و تجاوز باشد، همانند بوش به تاریخ پیوسته می شود.
رئیس جمهور به برخی از بی نظمی ها و اخلال گری ها بعد از پایان انتخابات اشاره کرد و گفت: بدخواهان ملت ایران که امروز از مشارکت گسترده مردم مایوس شدند، ممکن است در گوشه و کنار بخواهند توسط برخی از افراد اقداماتی را انجام بدهند، خواهش من از ملت ایران این است که همچون گذشته خویشتن داری خود را حفظ کنند.
وی با بیان این که بعضی از افراد عقده 25 ساله خود را مجددا گشوده اند، خواهش می کنم که ملت ایران خشم انقلابی خود را مهار کنند و اجازه بدهند که برخی اقدامات از مسیر قانونی انجام شود.
به گفته محمود احمدی نژاد انتخاباتی که منقدانش معتقدند بزرگ ترین تخلف و تقلب در میان سی سال انتخابات جمهور اسلامی بوده است "یکی از دستاوردهای بزرگ ملت ایران و البته مقدمه جهشهای بزرگ است".
وی بدون اشاره به درد رنج هنرمندان و اصحاب دانش و کتاب که در روزهای انتخابات هنگام اعلام رای خود به مهندس موسوی یا مهدی کروبی علل روگردانی جمعی خود را از دولت فعلی اعلام داشته بودند از "هنرمندان، ادیبان، دانشگاهیان، فرهنگیان و اصحاب رسانه" تشکر کرد.
دانشجویان و دانشجویان و استادان که از جمله گروه هائی هستند که اگر آرایشان شفاف شود آشکار خواهد شد که ده در صدشان هم به احمدی نژاد رای نداده اند از همان جمله بودند که زمانی از آن ها تشکر شد که همگی شان از محدودیت ها و ستاره دار شدن و محدودیت های حراست هایشان در دانشگاه ها شکایت ها دارند . ناگفته نماند که بعد از انتشار نتایج رای سازی وزارت کشور هم تمامی دانشگاه های کشور و خوابگاه های دانشجویان معرکه اصلی نارآرامی ها و گازهای اشک آور و هدف شلیک هاست.
در حالی که اساسی ترین انتقاد رقبان رییس جمهور بی اعتنائی وی به برنامه است و اصولا به اظهار کارشناسان دولتی که تمام همت خود را بر برنامه های تبلیغاتی سفر استانی گذاشته نیازی به برنامه احساس نمی کند چنان که در نزدیکی انتخابات دو خط آهنی که قرار بود با حضور احمدی نژاد افتتاح شود [از اصفهان به شیراز و از بم به زاهدان] هر دو در وضعیتی قرار گرفتند که برنامه افتتاح منتفی شد و حتی قطار تشریفاتی اولیه هم نتوانست سفر را به پایان برساند. این اتفاقی است که به گفته کارشناسان برای تمامی طرح هائی که دولت احمدی نژاد در غیاب نظارت سازمان برنامه به اجرا در آمده در انتظار است. اما با این همه احمدی نژاد در مقدمه مصاحبه مطبوعاتی اش گفت:خیلی روشن است که رای مردم رای به برنامهها است مردم عهد اخوت با کسی ندارند. مردم به دنبال اجرای برنامه ها هستند و همه باید از رای مردم تبعیت نکنند.
این متن که توسط مترجمان برای خبرنگاران خارجی ترجمه می شد در بسیاری از مواقع چنان که در تلویزیون دیده می شد تعجب و حیرت آن ها را باعث شد. چنان که در صحنه ای کریستینا امان پور سرگزارشگر سی ان ان حیرت خود را بیان داشت. تعارف های طولانی و خسته کننده از جمله بیشترین بخش های حیرت زا و هسته کننده متون بود. مثلا آن جا که برای چندمین بار گفت ملت ایران بهترین ملتها در طول تاریخ است
و اضافه کرد بنده فرزند کوچک ملتم بارها گفتهام خاک پای ملت بزرگ ایران هستم به نوکری مردم افتخار می کنم آن را با هیچ چیزی در عالم عوض نمی کنم. چرا که ملت ایران بهترین ملتها در طول تاریخ است. شایسته ترین ملت ها در طول تاریخ است من به شما افتخار می کنم و همه زندگیام را در راه عزت و آسایش و رفاه شما صرف خواهم کرد.
سخنرانی میدان ولیعصر
عصر دیروز در یک حرکت برنامه ریزی شده برای جا انداختن انتخابات پرشبهه ای که هنوز شورای نگهبان هم آن را تائید نکرده، محمود احمدی نژاد در اجتماعی که حاضران آن را بیشتر گروه های منسجمی که با اتوبوس آورده شده بودند تشکیل می دادند سخنرانی طولانی ای کرد که در ابتدای آن در نقش مداح مدح دختر پیامبر سخن می گفت حضرت فاطمه را در متنی که از روی نوشته ای می خواند مادر خلقت و بهانه کائنات نامید که خداوند اگر او نبود کائیات و زمین را خلق نمی کرد. برای زمینه سازی این بازی با عواطف مردم چند صد پرچم سبزرنگ همشکل سفارش داده شده بود به رنگ سبز با نوشته های الزهرا که نوعی بازی با رنگ مشخصه هواداران میرحسین موسوی بود.
این سخنرانی به منظور آن ترتیب داده شده بود که تظاهرات هواداران موسوی را بی فایده جلوه دهد و با به رخ کشیدن عده جمعیت – همچنان که هفته گذشته با جمع آوری جمعیت در مصلای تهران عمل کرده بود – به جهانیان نشان دهد که هواداران و رای دهندگان به احمدی نژاد بیشترند و به این ترتیب جواب شبهه ها در مورد تقلب در انتخابات پاسخ بگیرد.
بر اساس گزارش های داده شده دولت با هزینه کلان پخش این مراسم را از شبکه های ماهواره ای بین المللی خریداری کرده بود، و شبکه فارسی بی بی سی هنگام پخش بخش هائی از آن دو کارشناس مسائل ایران را همراه کرده بود که نکته های این سخنرانی را تفسیر می کردند و در جا تناقض های آن را نشان می دادند. شبکه سی ان ان که نماینده کریستینا امان پور هم در تهران بود هنگام پخش قسمت هائی از این مراسم فیلم هائی از زدخورد پلیس با دانشجویان را هم پخش می کرد که همزمانی آن ها شعارها و تعارف های احمدی نژاد را به موضوع تبلیغاتی غیرقابل باوری تبدیل می کرد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی این سخنرانی طولانی را به صورت فشرده و در یک صفحه منعکس کرده است و نوشته دکتر "محمود احمدی نژاد" در اجتماع هزاران تن از حامیان خود در میدان ولی عصر(عج) تشریح کرد: هر انتخاباتی شروع یک دوران جدیدی برای شکوفایی، پیشرفت و جهش به سمت قله های افتخار است.
وی با اشاره به برخی از آشوب هایی که توسط عده ای از اخلال گران بعد از انتخابات در سطح تهران رخ داد افزود: حدود چهل میلیون نفر از ملت ایران به عنوان بازیگران و تعیین کننده اصلی سرنوشت در این انتخابات حضور داشته اند و این که عده ای خار و خاشاک در گوشه اطراف بخواهند شیرینی آن را به کام ملت تلخ کنند به طور یقین رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت.
رئیس جمهوری افزود: دولت خود را خادم ملت می داند و این دولت متعلق به احاد این ملت است و رقابت به پایان رسیده و دوره دوستی ها برای ساختن ایران عزیز شروع شده است .
احمدی نژاد اضافه کرد: امروز دوران سازندگی و خدمتگزاری به ملت شروع شده است و باید دولت هر چه سریعتر در راستای رفع مشکلات اقتصادی، گرانی و مشکل مسکن با کمک ملت چاره اندیشی کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اجرای عدالت توسط دولت را یکی از مهمترین خواسته های ملت دانست و گفت: همه در برابر قانون مساوی هستند و در کشوری که رهبری عزیزمان اعلام می کند : من هم مثل بقیه مردم یک رای دارم، اجازه نخواهیم داد که عده ای بخواهند خود را بر ملت تحمیل کنند و خود را تافته ای جدا بافته، قیم و بالاتر از مردم بدانند.
رئیس جمهوری با اشاره به انتقاد برخی از مخالفان خود در خصوص سفرهای استانی دولت گفت: بعضی ها به ما می گویند چرا شما به روستاها و در میان مردم می روید و با اقشار کم درامد نشست و برخاست می کنید.
وی اضافه کرد: به خدا یک موی این مردم را به صدها کاخ و کاخ نشینی ترجیح می دهم.
احمدی نژاد در ادامه افزود: بعضی ها به ما ایراد می گیرند که چرا اسامی برخی از افراد را برده اید و با این کار ابروی کشور و نظام رفته است.
" ما می خواهیم بگوییم که آبروی کشور، در اجرای عدالت و تامین حقوق مردم است، آیا زمانی که حقوق ملت ضایع شد و اموال بیت المال به جیب عده ای خاص رفت، آبروی این کشور و نظام نرفت".
رئیس جمهوری خاطر نشان کرد: اساس و پایه کشور، اجرای عدالت است و همه باید در برابر قانون یکسان باشند.
"اگر به جایی برسیم که صاحبان قدرت و ثروت از مجازات معاف شوند و تنها عامه مردم در برابر تخلفات خود مجازات شوند، آن روز است که باید بگوییم که آبروی کشور و نظام بر باد رفته است و بدانید و مطمئن باشید که ملت اجازه نمی دهند، کشور به این نقطه برسد".
احمدی نژاد بدون نام بردن از روحانیونی که از هواداران وی هستند خاطر نشان کرد: آیا خبر ندارید که پسر فلان آقا زاده در مملکت چه کار می کند، اگر خبر دارید و سکوت می کنید وای برما و اگر هم خبر ندارید وای بر ما ، چرا که امروز همه ملت ما می دانند که بعضی از این ها در کشور چه کارهایی انجام داده اند.
وی مبارزه با فساد را یکی دیگر از انتظارات به حق ملت از دولت دانست و گفت: وقتی ما شعار مبارزه با فقر و فساد را سر می دهیم بعضی ها می گویند 30 سال زحمات و خدمات بعضی از افراد و دوران امام را زیر سئوال می برید.
رئیس جمهور در پاسخ افزود: خدمات ارزنده و صادقانه بسیاری از مدیران در طول 30 ساله انقلاب بی نظیر است، انقلاب متعلق به ملت است و هیچ گروه و باند سیاسی حق ندارند که خود را مالک ملت بدانند.
وی اضافه کرد: ملت مبارزه با فساد را به طور جد از دولت مطالبه می کند و تا آخر پای این حرف خود ایستاده اند.
احمدی نژاد در ادامه مفسدان اقتصادی را به قطره هایی آلوده ای تشبیه کرد که وقتی در داخل یک استخر آب زلال ریخته می شوند آن را الوده می کند.
وی در ادامه ملت ایران را اهل منطق و گفت و گو بر پایه عدالت دانست و افزود: بدخواهان این ملت بدانند اگر دستی از سر صداقت و عدالت به سمت ملت ایران دراز شود مردم از آن استقبال خواهند کرد و اگر آن دست براساس پستی و تجاوز باشد، همانند بوش به تاریخ پیوسته می شود.
رئیس جمهور به برخی از بی نظمی ها و اخلال گری ها بعد از پایان انتخابات اشاره کرد و گفت: بدخواهان ملت ایران که امروز از مشارکت گسترده مردم مایوس شدند، ممکن است در گوشه و کنار بخواهند توسط برخی از افراد اقداماتی را انجام بدهند، خواهش من از ملت ایران این است که همچون گذشته خویشتن داری خود را حفظ کنند.
وی با بیان این که بعضی از افراد عقده 25 ساله خود را مجددا گشوده اند، خواهش می کنم که ملت ایران خشم انقلابی خود را مهار کنند و اجازه بدهند که برخی اقدامات از مسیر قانونی انجام شود.
برگرفته از: روز
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Coup,
Democracy,
Dictatorship,
Human Rights,
Iran,
Iranian Youth,
Riots,
Theocracy
Wednesday, June 10, 2009
من هم رای میدهم
به دلیل اینکه،
در این میان دو نفر صحبت از دفاع از اقلیتهای بومی و مذهبی و جنبشهای مدنی میزنند،
سه نفر صحبت از پیشرفت اقتصادی از راه تولید میزنند،
اینها فشار جامعه است که آنها را وا داشته مواضع خودشان را تغییر بدهند، بر عکس احمدی نژاد حاضر نیست تن به هیچ تغییری در خود برای مردم بدهد.
من رای میدهم چون میخواهم اندکی فضا باز شود تا جنبشهای مدنی بهتر بتوانند حرکت کنند چون دموکراسی را اینها میسازند بویژه در این هنگام که این همه مستقل و پویا و پر جوشش شده اند.
من رای میدهم تا اندکی فضا باز شود تا بتوانم دموکراسی را در کشورم بگسترانم. مشکل اکثر ایرانیها همینجا ست که از آنها (اشخاص حکومتی و دولتی) انتظار دارند دموکراسی بیارند. هنوز ما نیازهایمان را میخواهیم از حکومت طلب کنیم. پس خودمان چه کاره ایم؟ من میخوامه جامعه ام را خودم و مردمم با هم اداره کنیم نه یک قشر خاص که هر کاری خواستند بکنند.
اینکه ما در خانه بنشینیم و اداره مملکت را تنها به حکومت بسپاریم، زمینه دیکتاتوری فراهم میشود. برای همین است که در کشورهای پیشرفته دموکراسی برقرار است. و این دموکراسی محصول تلاش مردم و سازمان های غیر دولتی (NGO) است نه نظام پدرسالاری.
من تصمیم گرفتم در این انتخابات شرکت کنم و به آن کسی رای بدهم تا بلکه بشود کمی فضا بازتر بشود و جنبشهای مدنی را تقویت کرد و مردم را وارد جنبشهای مدنی کرد تا گروههای انقلابی.
اگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
همه مردم با هم باشند
اگر هر کس به خود بگوید:
من ایرانم را آزاد میکنم
اگر آزادی میخواهی باید برای آن تلاش کنی، آزادی چیزی نیست که کسی آن را از روی طاقچه برداشته و بیاورد و به تو بدهد.
آزادی آن زمان پدیدار میشود که برایش تلاش شود پس بهتر است با حفظ فرصتها، فرصتهای گسترده تری ایجاد کرد نه اینکه محدودتر کرد.
باید مردم را تشویق به تلاش کردن کرد و مردم زمانی وارد صحنه میشوند که حس کنند شرایط مساعد است.
من دارم میبینم ثانیه های زندگیم به بیهودگی سپری میشود بدون آنکه چیزی دستم را گرفته باشد.
اگر هم بخواهم اعتراض کنم که مردم حمایت نمیکنند مگر این همه زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی آیا مردم ایران برای آزادی آنها تلاش میکنند؟ اگر تلاش میشود، چند درصد از مردم تلاش میکنند؟
چند درصد برای همبستگی با دیگر هم میهنان تلاش میکنند؟
من در این سن جوانی، با این همه استعداد، باید در کنج خانه خاک بخورم.
زندگی من و جوانانی چون من در ایران داریم برای بسیاری قابل تصور نیست.
مگر فرق من با آن جوان آلمانی یا آمریکایی چیست؟
آیا من حق زندگی کردن ندارم؟
آیا من به دنیا آمده ام که مصیبت ببینم؟
آیا من به دنیا آمده ام که که با وجود اینکه میدانم مردم ایران از من حمایت نخواهند کرد، در برابر دیو سپید بایستم؟
دنیا نشان داده که چندان برایش اهمیت ندارد که ایرانیان شرکت کنند یا نه.
اینکه بتوانند کمتر از ایران آسیب ببیند برایشان کفایت دارد.
از سوی دیگر همچنان احتمال خطر حمله اسراییل با آمدن گروههای تندرو در حکومت شدت گرفته است.
اگر احمدی نژاد بر سرکار باشد این احتمال به 100% بسیار نزدیک میشود.
دولت اوباما در آمریکا منتظر است که چه کسی بر سر باشد تا سیاستهاش را تنظیم کند.
امیدوارم اوباما از مدنیت و حقوق بشر در ایران دفاع کند چون آمریکا نیازمند آغاز گسترش حکومتهای دموکراتیک در خاورمیانه است
و ایران در کانون این منطقه قرار دارد.
اعتراض من به وضعیت جامعه ایران:
من هم فکر میکردم باید به مردم ایران بیشتر از اینها فشار بیاید تا خودشان بیدار شوند و قیام کنند ولی با این اوضاعی که میبینم بیخیال مردم شدم چون:
1. مردم همچنان میخواهند از طریق حکومت پیش بروند و نیازهایشان را از حکومت طلب میکنند.
2. مردم خیلی روحیه حرکت کردن و قیام ندارد. به قول داماد چرچیل ایرانیان خود را با سخت ترین شرایط وفق میدهند.
3. مردم ایران با هم همراه و یار نیستند.
4. مردم ایران برای اعتراض به تغییر نام خلیج فارس در یک شرکت آمریکایی همگی اعتراض میکنند ولی برای آزادی جوانان دانشجو که در زندان جمهوری اسلامی کمتر کسی حاضر است حتی آنها که در خارج هستند چیزی بگویند.
5. هنوز فرهنگ تغییر حکومت و اداره جامعه به طور افقی مطرح نشده چه برسد به اینکه بسیاری بخواهند خودشان را با آن وفق بدهند. همه انتظار دارند همه چیز عمودی اداره شود. حتی برخی مخالفین حکومت هم وقتی به کاندیداها ایراد میگیرند میگویند آیا او مثلا آزادی می آورد؟
آیا قرار است هنوز جامعه به طور عمودی اداره شود؟ اروپا چرا پیشرفته است؟
چرا هر حکومتی که در ایران قرار میگیرد به دیکتاتوری تبدیل میشود؟
مردم اداره جامعه را به حکومت واگذار میکنند و قدرت را تا میشود به حکومت میدهند برای همین حکومت در اوج قدرمتندی به دیکتاتور تبدیل میشود. باید این فرهنگ دگرگون شود و اپوزیسیون تا میشود روی این مساله تمرکز کند.
در اروپا و آمریکا این همه سازمان غیر دولتی است که مردم داوطلبانه عضو آنها هستند و برای اداره هر چیزی تا میشود تلاش میکنند قدرت را از حکومت بگیرند و به درون جامعه بکشند.
این مردم هستند که سبب میشوند آخوندها در آغاز انقلاب تقویم ایران قمری نکنند.
مردم میتوانند اگر بخواهند.
فرصتها اندک هستند ولی با تلاش کردن گسترش میابند.
و با فرصتهای گسترش یافته میتوان فرصتهای جدیدی ایجاد کرد تا جایی که قدرت حکومت بسیار محدود شود.
این وضعیت شدنی است و زمانش بستگی به میزان تلاش من و شما دارد.
مگر مردم آمریکا برای رهایی از استعمار انگلیس و رسیدن به بهبودی تلاش نکردند؟ مگر مردم فرانسه انقلاب کبیرشان را نساختند؟ مگر مردم هند کشورشان را از چنگ انگلیسیها در نیاوردند؟
پس ما هم میتوانیم کشورمان را سامان ببخشیم.
در این میان دو نفر صحبت از دفاع از اقلیتهای بومی و مذهبی و جنبشهای مدنی میزنند،
سه نفر صحبت از پیشرفت اقتصادی از راه تولید میزنند،
اینها فشار جامعه است که آنها را وا داشته مواضع خودشان را تغییر بدهند، بر عکس احمدی نژاد حاضر نیست تن به هیچ تغییری در خود برای مردم بدهد.
من رای میدهم چون میخواهم اندکی فضا باز شود تا جنبشهای مدنی بهتر بتوانند حرکت کنند چون دموکراسی را اینها میسازند بویژه در این هنگام که این همه مستقل و پویا و پر جوشش شده اند.
من رای میدهم تا اندکی فضا باز شود تا بتوانم دموکراسی را در کشورم بگسترانم. مشکل اکثر ایرانیها همینجا ست که از آنها (اشخاص حکومتی و دولتی) انتظار دارند دموکراسی بیارند. هنوز ما نیازهایمان را میخواهیم از حکومت طلب کنیم. پس خودمان چه کاره ایم؟ من میخوامه جامعه ام را خودم و مردمم با هم اداره کنیم نه یک قشر خاص که هر کاری خواستند بکنند.
اینکه ما در خانه بنشینیم و اداره مملکت را تنها به حکومت بسپاریم، زمینه دیکتاتوری فراهم میشود. برای همین است که در کشورهای پیشرفته دموکراسی برقرار است. و این دموکراسی محصول تلاش مردم و سازمان های غیر دولتی (NGO) است نه نظام پدرسالاری.
من تصمیم گرفتم در این انتخابات شرکت کنم و به آن کسی رای بدهم تا بلکه بشود کمی فضا بازتر بشود و جنبشهای مدنی را تقویت کرد و مردم را وارد جنبشهای مدنی کرد تا گروههای انقلابی.
اگــــــــــــــــــــــــ
همه مردم با هم باشند
اگر هر کس به خود بگوید:
من ایرانم را آزاد میکنم
اگر آزادی میخواهی باید برای آن تلاش کنی، آزادی چیزی نیست که کسی آن را از روی طاقچه برداشته و بیاورد و به تو بدهد.
آزادی آن زمان پدیدار میشود که برایش تلاش شود پس بهتر است با حفظ فرصتها، فرصتهای گسترده تری ایجاد کرد نه اینکه محدودتر کرد.
باید مردم را تشویق به تلاش کردن کرد و مردم زمانی وارد صحنه میشوند که حس کنند شرایط مساعد است.
من دارم میبینم ثانیه های زندگیم به بیهودگی سپری میشود بدون آنکه چیزی دستم را گرفته باشد.
اگر هم بخواهم اعتراض کنم که مردم حمایت نمیکنند مگر این همه زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی آیا مردم ایران برای آزادی آنها تلاش میکنند؟ اگر تلاش میشود، چند درصد از مردم تلاش میکنند؟
چند درصد برای همبستگی با دیگر هم میهنان تلاش میکنند؟
من در این سن جوانی، با این همه استعداد، باید در کنج خانه خاک بخورم.
زندگی من و جوانانی چون من در ایران داریم برای بسیاری قابل تصور نیست.
مگر فرق من با آن جوان آلمانی یا آمریکایی چیست؟
آیا من حق زندگی کردن ندارم؟
آیا من به دنیا آمده ام که مصیبت ببینم؟
آیا من به دنیا آمده ام که که با وجود اینکه میدانم مردم ایران از من حمایت نخواهند کرد، در برابر دیو سپید بایستم؟
دنیا نشان داده که چندان برایش اهمیت ندارد که ایرانیان شرکت کنند یا نه.
اینکه بتوانند کمتر از ایران آسیب ببیند برایشان کفایت دارد.
از سوی دیگر همچنان احتمال خطر حمله اسراییل با آمدن گروههای تندرو در حکومت شدت گرفته است.
اگر احمدی نژاد بر سرکار باشد این احتمال به 100% بسیار نزدیک میشود.
دولت اوباما در آمریکا منتظر است که چه کسی بر سر باشد تا سیاستهاش را تنظیم کند.
امیدوارم اوباما از مدنیت و حقوق بشر در ایران دفاع کند چون آمریکا نیازمند آغاز گسترش حکومتهای دموکراتیک در خاورمیانه است
و ایران در کانون این منطقه قرار دارد.
اعتراض من به وضعیت جامعه ایران:
من هم فکر میکردم باید به مردم ایران بیشتر از اینها فشار بیاید تا خودشان بیدار شوند و قیام کنند ولی با این اوضاعی که میبینم بیخیال مردم شدم چون:
1. مردم همچنان میخواهند از طریق حکومت پیش بروند و نیازهایشان را از حکومت طلب میکنند.
2. مردم خیلی روحیه حرکت کردن و قیام ندارد. به قول داماد چرچیل ایرانیان خود را با سخت ترین شرایط وفق میدهند.
3. مردم ایران با هم همراه و یار نیستند.
4. مردم ایران برای اعتراض به تغییر نام خلیج فارس در یک شرکت آمریکایی همگی اعتراض میکنند ولی برای آزادی جوانان دانشجو که در زندان جمهوری اسلامی کمتر کسی حاضر است حتی آنها که در خارج هستند چیزی بگویند.
5. هنوز فرهنگ تغییر حکومت و اداره جامعه به طور افقی مطرح نشده چه برسد به اینکه بسیاری بخواهند خودشان را با آن وفق بدهند. همه انتظار دارند همه چیز عمودی اداره شود. حتی برخی مخالفین حکومت هم وقتی به کاندیداها ایراد میگیرند میگویند آیا او مثلا آزادی می آورد؟
آیا قرار است هنوز جامعه به طور عمودی اداره شود؟ اروپا چرا پیشرفته است؟
چرا هر حکومتی که در ایران قرار میگیرد به دیکتاتوری تبدیل میشود؟
مردم اداره جامعه را به حکومت واگذار میکنند و قدرت را تا میشود به حکومت میدهند برای همین حکومت در اوج قدرمتندی به دیکتاتور تبدیل میشود. باید این فرهنگ دگرگون شود و اپوزیسیون تا میشود روی این مساله تمرکز کند.
در اروپا و آمریکا این همه سازمان غیر دولتی است که مردم داوطلبانه عضو آنها هستند و برای اداره هر چیزی تا میشود تلاش میکنند قدرت را از حکومت بگیرند و به درون جامعه بکشند.
این مردم هستند که سبب میشوند آخوندها در آغاز انقلاب تقویم ایران قمری نکنند.
مردم میتوانند اگر بخواهند.
فرصتها اندک هستند ولی با تلاش کردن گسترش میابند.
و با فرصتهای گسترش یافته میتوان فرصتهای جدیدی ایجاد کرد تا جایی که قدرت حکومت بسیار محدود شود.
این وضعیت شدنی است و زمانش بستگی به میزان تلاش من و شما دارد.
مگر مردم آمریکا برای رهایی از استعمار انگلیس و رسیدن به بهبودی تلاش نکردند؟ مگر مردم فرانسه انقلاب کبیرشان را نساختند؟ مگر مردم هند کشورشان را از چنگ انگلیسیها در نیاوردند؟
پس ما هم میتوانیم کشورمان را سامان ببخشیم.
Labels - برچسب ها:
Civil Movement,
Democracy,
Dictatorship,
Election,
Iran,
Iranian Culture,
Iranian Youth,
Justice,
Paternalism,
Theocracy
Sunday, June 7, 2009
نامه سرگشاده شیرین عبادی به محمود احمدی نژاد
شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۶ ژوين ۲۰۰۹
شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر با ارسال نامه سرگشاده ای به محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، خواستار فك پلمپ دفتر كانون مدافعان حقوق بشر و ممانعت از اعمال فشارهای امنیتی- سیاسی بر فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری توسط نهادهای تحت امر او شد. عبادی در نامه خود با نگاهی گذرا به مجموعه محدودیتها و تضییقاتی كه در شش ماهه اخیر، دولت محموداحمدی نژاد برای او و دیگر اعضای كانون مدافعان حقوق بشر ایجاد کرده، پرسیده است که آیا این رفتارها كه تماماً مخالف با قوانین جمهوری اسلامی ایران است، به مصلحت نظام و منافع ملی كشور ایران است؟ به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه شیرین عبادی به محمود احمدی نژاد که در 16 خرداد ماه 1388 منتشر شده، به شرح زیر است:
ریاست محترم جمهوری
جناب آقای محمود احمدینژاد
باسلام و احترام
نیك مستحضرید پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه 1357، محدودیتهایی برای بانوان شاغل در مسند قضا ایجاد شد و اینجانب ناگزیر به كناره گیری از شغل پرافتخار و مسئولیت آور قضاوت شدم.
به عنوان یك زن ایرانی احساس وظیفه کردم تا برای تحقق اهداف والای حقوق بشر كه آرمان و دستاورد نوع بشر در طول قرن های متمادی است، تلاش کنم. از همین روی با همكاری و همراهی تعدادی از فعالان اجتماعی و وكلای فعال در عرصه حقوق بشر، اقدام به تأسیس انجمن حمایت از حقوق كودك، كانون مدافعان حقوق بشر و كانون مشاركت برای پاكسازی مین کردم.
پس از دریافت جایزه صلح نوبل و با توجه به شرایط خطیر سرزمین عزیزمان ایران، احساس وظیفه انسانی، ملی و مذهبی، اینجانب را بر آن داشت تا در راه اعتلای حقوق بشر كوشش دوچندانی کنم، چرا كه یقیناً دریافت این جایزه برای هر انسان دردمندی به غایت مسئولیتزاست.
گرچه برخورد دولتمردانی كه در آن زمان بر اریكه قدرت تكیه زده بودند، با دریافتكننده جایزه صلح نوبل چندان هم از سر مهر نبود و با اطمینان به اینكه طبق اصل 26 قانون اساسی و مقررات قانون احزاب ایجاد و تشكیل هر جمعیتی تحت هر عنوانی مستلزم اخذ مجوز از هیچ مرجعی نیست- با همین استدلال، تشكل های مختلفی از قبیل جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه، آبادگران، رایحه خوش خدمت و ... علیرغم فعالیت گستردهای كه در صحنه اجتماع دارند تا كنون پروانهای از وزارت كشور دریافت نكردهاند- اما برای بهرهمندی از مزایای حقوقی پروانه فعالیت، تقاضای صدور پروانه را به كمیسیون ماده 10 احزاب وزارت كشور تقدیم کردیم و حسب اعلام رسمی كمیسیون ماده 10 احزاب در تاریخ 17/1/83 و اعلام مسئول ذیربط- معاون سیاسی وقت وزیر كشور- در تاریخ 31/6/85 اساسنامه و صدور پروانه فعالیت كانون به تصویب كمیسیون مذكور رسید.
با وجود این، وزارت كشور به تكلیف مقرر در ماده 9 قانون فعالیت احزاب مصوب 7/6/1360 مجلس شورای اسلامی عمل نكرده و تا كنون از ارائه پروانه به كانون مدافعان حقوق بشر خودداری کرده است و این در حالی است كه كانون مدافعان حقوق بشر با عضویت در فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر، ثبت بینالمللی شده است.
لازم به ذكر است كه بیش از 8 سال است كه كانون مدافعان حقوق بشر به فعالیت های مدنی خود ادامه داده و با همكاری عدهای فعالان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، دو نهاد مدنی مهم یكی «كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و منصفانه» و دیگری «شورای ملی صلح» را ایجاد و از فروردین سال 1388 نیز حركتی را برای متوقف کردن اعدام كودكان زیر 18 سال در سطح ملی و بینالمللی آغاز کرده است.
هرچند در بدو تشكیل كانون مدافعان حقوق بشر، فشارهایی را از گوشه و كنار متحمل میشدیم- كه عمدتاً از ناحیه عوامل وابسته به اهرمهای قدرت انجام میگرفت- ولی در چهار سال گذشته و به ویژه پس از پایان یافتن دوره ریاست جمهوری جورج بوش در آمریكا و بر سر كار آمدن دموكرات ها به رهبری اوباما، اینجانب و همكارانم در كانون مدافعان حقوق بشر با تضییقات و محدودیتهای بیسابقهای از ناحیه دولتمردان شما مواجه شدهایم. و چه تأسفانگیز است، اگر حقوق شهروندان ایرانی وجهالمصالحه كشمكش قدرت حكومت با بیگانگان شود.
شاید بدانید كه به عنوان «مدافعان حقوق بشر» در مقابل سیاست های جنگ طلبانه دولت جورج بوش با تمام توان ایستادیم و از همه تریبونها برای محكوم كردن اقدامات جنگ افروزان بهره گرفتیم- كه البته این ادعا به طور مستند در بسیاری از دانشگاه ها و مراكز مهم علمی و رسانههای معتبر آمریكا و اروپا ثبت و منتشر شده است- و همزمان با بهرهگیری از پتانسیلهای درونی و داخلی و استفاده از راهكارهای مدنی برای تحقق صلح و دموكراسی در كشور عزیزمان با تمام وجود فعالیت کرده و می کنیم.
جای آن دارد كه وجدان شما را به داوری طلبیده و این پرسش را مطرح کنیم كه آیا عملكرد كانون مدافعان حقوق بشر، منافع ملی را بیشتر تأمین می کند و با آموزههای دینی و بشری سازگارتر است یا رفتار برخی نهادهای امنیتی دولت كه با نقض مكرر حقوق بشر، مدام چهره میهن عزیزمان ایران را در انظار جهانیان مخدوش كرده و میکنند؟
با نگاهی گذرا به مجموعه محدودیتها و تضییقاتی كه در شش ماهه اخیر حكومت شما برای اینجانب و اعضای كانون مدافعان حقوق بشر ایجاد کرده است، هر ناظر بیطرفی در مییابد كه دولت جنابعالی بر مدافعان حقوق بشر در ایران چه فشارهایی وارد کرده و چه رفتارهای غیر قانونی و انسانی را با ایشان در پیش گرفته است و این در حالی است كه طبق اعلامیه سال 1999 مجمع عمومی سازمان ملل متحد كه دولت ایران نیز به آن رأی موافق داده است، كلیه دولت های عضو سازمان ملل متحد از جمله كشور ایران متعهد شدهاند كه همكاری لازم را با مدافعان حقوق بشر كشور خود، کرده و برای آنان در حیطه انجام وظایف حقوق بشری مصونیت كامل ایجاد کنند.
اكنون اینجانب تنها به گوشهای از آنچه طی 6 ماه اخیر حكومت شما بر كانون مدافعان حقوق بشر رفته است، اشاره میکنم:
1- در تاریخ 1/10/87 مأمورین امنیتی بدون ارائه هیچ مجوزی از ناحیه مقامات قضایی محل دفتر كانون مدافعان حقوق بشر را پلمپ کردند. لازم به ذكر است در تاریخ مذكور قرار بود به مناسبت شصتمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در محل كانون مدافعان، جشنی برگزار شود.
2- در تاریخ های 2/10/87 و 9/10/87 تحت پوشش مأموران مالیاتی دفتر وكالت اینجانب مورد بازرسی قرار میگیرد و كلیه پروندههای موكلان و نوشتههای شخصی و اسناد و مداركی كه هیچ ربطی به امور مالیاتی ندارند، بر خلاف قانون توقیف شده همراه با كیس های كامپیوتر و سی دیهای موجود از محل كارم خارج میشود كه پس از مدتی عمده آن مسترد میشود. البته معلوم نشده است كه چه بخشی از آن را نزد خود نگه داشته و از آنها كپی گرفتهاند و چه بخشی را مسترد کردهاند، زیرا به طور فلهای از دفتر خارج کرده و به طور فلهای مسترد کرده اند.
3- منشی اسبق كانون مدافعان حقوق بشر (ژینوس سبحانی) در تاریخ 25/10/87 بدون هیچ دلیلی بازداشت شد كه پس از تحمل 55 روز حبس، او را به قید وثیقه آزاد كردند.
4- به بهانه حمایت از مردم غزه عدهای را تحت عنوان دانشجویان بسیجی به محل سكونت و كار اینجانب اعزام کرده و با دادن شعارهای تند و زننده و نوشتن شعارهای توهینآمیز بر در و دیوار منزل، به تحریك افراد سادهدل علیه اینجانب همت گماشتند و مأموران انتظامی بدون هیچ اقدامی تنها نظارهگر ماجرا شدند. در حالی كه نهاد حقوق بشری فلسطین- كه مورد وثوق همه جناح های فلسطینی است- بستن كانون مدافعان را محكوم کرده و حتی از اینجانب درخواست کرد تا به فلسطین و نوار غزه سفر كنم.
5- با اعمال فشار به منشی دیگر كانون مدافعان حقوق بشر- كه بیش از چند ماه در دفتر وكالت اینجانب مشغول نبود- او را وادار به ترك كار کرده و حتی از صدور پروانه كارآموزی وكالت برای ایشان جلوگیری کردند. شایان ذكر است كه ایشان در امتحان ورودی كانون وكلاء حائز نمره قبولی شده ولی صرفاً به دلیل كار در دفتر اینجانب او را از كارآموزی وكالت محروم کرده اند.
6- مترجم دفتر وكالت اینجانب را با اعمال فشارهای گوناگون امنیتی وادار به استعفا کردند.
7- در چند ماه اخیر با احضار عدهای از اعضای كانون مدافعان حقوق بشر و كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و شورای ملی صلح، آنان را ترغیب به قطع همكاری با كانون مدافعان حقوق بشر کرده و از آنان مصراً میخواهند كه فعالیت های «كانون مدافعان حقوق بشر»، «كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» و «شورای ملی صلح» باید متوقف شود.
8- بازداشت آقای مهدی معتمدیمهر، عضو كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه از دیگر اقدامات ضد حقوق بشری به شمار میآید.
9- جلوگیری از تشكیل جلسات برخی از نهادهای مرتبط با كانون از جمله جلسات كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و همچنین جلسات شورای ملی صلح، تا جایی كه علاوه بر تماس های تلفنی نهادهای امنیتی با افراد شركتكننده در جلسات و تهدید ایشان، نیروی انتظامی را جهت جلوگیری از ورود اعضاء به محل جلسه اعزام میکنند.
10- خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) طی مقالاتی من و دخترم را متهم به بهایی بودن كرده و با طرح اتهامات ناروا سعی در مخدوش کردن وجهه ملی اینجانب کردند.
11- خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) طی خبری اختصاصی، نایب رئیس كانون مدافعان حقوق بشر را متهم به تبلیغ علیه نظام کرد و این در حالی است كه هیچ احضاریهای برای ایشان از سوی مقام های قضایی ارسال نشده است.
12- ممنوعالخروج شدن تعدادی از اعضای كانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح بر خلاف كلیه ضوابط قانونی توسط نهاد ریاست جمهوری مستقر در فرودگاه.
13- ورود نیروهای امنیتی به محل كار اعضای كانون و برخورد با ایشان در محیط كار.
جناب آقای رئیس جمهور
آیا رفتارهای فوقالذكر كه تماماً مخالف با قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز است، به مصلحت نظام و منافع ملی كشور ایران است؟
پرسش دیگری كه در این خصوص به ذهن هر انسان بیطرفی خطور میكند اینست كه، جنابعالی كه در محافل بینالمللی مدعی هستید، «ایران، آزادترین كشور دنیاست» و میخواهید عدالت و مهرورزی را برای جهانیان به ارمغان بیاورید و میخواهید نظم عادلانهای را بر جهان حاكم كنید، چگونه در عرصه داخلی با فعالان حقوق بشر- كه گناهی جز دفاع از حقوق اساسی ملت ندارند- چنین رفتارهای ناپسندی را روا میدارید؟
از شما میپرسم، آیا اینچنین اقدام هایی نشانگر مهرورزی و عشق به حقوق انسانی شهروندان ایرانی است؟ آیا چنین رفتارهایی با مدافعان حقوق بشر در داخل كشور كه اساساً در صدد كسب قدرت سیاسی نبوده و با دغدغه ترویج حقوق بشر و بهرهگیری از راهكارهای قانونی برای ارتقاء و تحكیم آن فعالیت میکنند، با ادعاهای دولت جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی مبنی بر پایبندی به ضوابط حقوق بشر در تضاد نیست و اگر دفاع از حقوق بشر گناه بزرگی است كه باید مبلغان و مروجان و مدافعان آن چنین مورد كیفر قرار گیرند، چرا در سال گذشته، دولت شما درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را کرد كه البته مورد قبول هم واقع نشد. قضاوت را به عهده ملت شریف ایران و تمام آزادیخواهان جهان میگذارم.
جناب آقای احمدی نژاد
سال 2010 میلادی، نوبت بررسی دورهای عملكرد حكومت ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل متحد است و یكی از مهمترین مسائل مورد بحث در این بررسی دورهای، شیوه برخورد دولتمردان ایران و نهادهای حكومتی با فعالان حقوق بشر است؛ بیگمان در جهت منافع ملی نخواهد بود كه كارنامه حقوق بشر حكومت ایران در مجامع جهانی بیش از این زیر سؤال رود.
در پایان بعنوان یك شهروند و فعال حقوق بشر و رئیس كانون مدافعان حقوق بشر از شما مصراً میخواهم كه:
1- جهت فك پلمپ دفتر كانون مدافعان حقوق بشر اقدام های لازم را معمول فرمائید.
2- از اعمال فشارهای امنیتی- سیاسی بر فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری توسط نهادهای تحت امر خود ممانعت کنید.
شیرین عبادی
رئیس كانون مدافعان حقوق بشر
16/3/1388
شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر با ارسال نامه سرگشاده ای به محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، خواستار فك پلمپ دفتر كانون مدافعان حقوق بشر و ممانعت از اعمال فشارهای امنیتی- سیاسی بر فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری توسط نهادهای تحت امر او شد. عبادی در نامه خود با نگاهی گذرا به مجموعه محدودیتها و تضییقاتی كه در شش ماهه اخیر، دولت محموداحمدی نژاد برای او و دیگر اعضای كانون مدافعان حقوق بشر ایجاد کرده، پرسیده است که آیا این رفتارها كه تماماً مخالف با قوانین جمهوری اسلامی ایران است، به مصلحت نظام و منافع ملی كشور ایران است؟ به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه شیرین عبادی به محمود احمدی نژاد که در 16 خرداد ماه 1388 منتشر شده، به شرح زیر است:
ریاست محترم جمهوری
جناب آقای محمود احمدینژاد
باسلام و احترام
نیك مستحضرید پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه 1357، محدودیتهایی برای بانوان شاغل در مسند قضا ایجاد شد و اینجانب ناگزیر به كناره گیری از شغل پرافتخار و مسئولیت آور قضاوت شدم.
به عنوان یك زن ایرانی احساس وظیفه کردم تا برای تحقق اهداف والای حقوق بشر كه آرمان و دستاورد نوع بشر در طول قرن های متمادی است، تلاش کنم. از همین روی با همكاری و همراهی تعدادی از فعالان اجتماعی و وكلای فعال در عرصه حقوق بشر، اقدام به تأسیس انجمن حمایت از حقوق كودك، كانون مدافعان حقوق بشر و كانون مشاركت برای پاكسازی مین کردم.
پس از دریافت جایزه صلح نوبل و با توجه به شرایط خطیر سرزمین عزیزمان ایران، احساس وظیفه انسانی، ملی و مذهبی، اینجانب را بر آن داشت تا در راه اعتلای حقوق بشر كوشش دوچندانی کنم، چرا كه یقیناً دریافت این جایزه برای هر انسان دردمندی به غایت مسئولیتزاست.
گرچه برخورد دولتمردانی كه در آن زمان بر اریكه قدرت تكیه زده بودند، با دریافتكننده جایزه صلح نوبل چندان هم از سر مهر نبود و با اطمینان به اینكه طبق اصل 26 قانون اساسی و مقررات قانون احزاب ایجاد و تشكیل هر جمعیتی تحت هر عنوانی مستلزم اخذ مجوز از هیچ مرجعی نیست- با همین استدلال، تشكل های مختلفی از قبیل جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه، آبادگران، رایحه خوش خدمت و ... علیرغم فعالیت گستردهای كه در صحنه اجتماع دارند تا كنون پروانهای از وزارت كشور دریافت نكردهاند- اما برای بهرهمندی از مزایای حقوقی پروانه فعالیت، تقاضای صدور پروانه را به كمیسیون ماده 10 احزاب وزارت كشور تقدیم کردیم و حسب اعلام رسمی كمیسیون ماده 10 احزاب در تاریخ 17/1/83 و اعلام مسئول ذیربط- معاون سیاسی وقت وزیر كشور- در تاریخ 31/6/85 اساسنامه و صدور پروانه فعالیت كانون به تصویب كمیسیون مذكور رسید.
با وجود این، وزارت كشور به تكلیف مقرر در ماده 9 قانون فعالیت احزاب مصوب 7/6/1360 مجلس شورای اسلامی عمل نكرده و تا كنون از ارائه پروانه به كانون مدافعان حقوق بشر خودداری کرده است و این در حالی است كه كانون مدافعان حقوق بشر با عضویت در فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر، ثبت بینالمللی شده است.
لازم به ذكر است كه بیش از 8 سال است كه كانون مدافعان حقوق بشر به فعالیت های مدنی خود ادامه داده و با همكاری عدهای فعالان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، دو نهاد مدنی مهم یكی «كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و منصفانه» و دیگری «شورای ملی صلح» را ایجاد و از فروردین سال 1388 نیز حركتی را برای متوقف کردن اعدام كودكان زیر 18 سال در سطح ملی و بینالمللی آغاز کرده است.
هرچند در بدو تشكیل كانون مدافعان حقوق بشر، فشارهایی را از گوشه و كنار متحمل میشدیم- كه عمدتاً از ناحیه عوامل وابسته به اهرمهای قدرت انجام میگرفت- ولی در چهار سال گذشته و به ویژه پس از پایان یافتن دوره ریاست جمهوری جورج بوش در آمریكا و بر سر كار آمدن دموكرات ها به رهبری اوباما، اینجانب و همكارانم در كانون مدافعان حقوق بشر با تضییقات و محدودیتهای بیسابقهای از ناحیه دولتمردان شما مواجه شدهایم. و چه تأسفانگیز است، اگر حقوق شهروندان ایرانی وجهالمصالحه كشمكش قدرت حكومت با بیگانگان شود.
شاید بدانید كه به عنوان «مدافعان حقوق بشر» در مقابل سیاست های جنگ طلبانه دولت جورج بوش با تمام توان ایستادیم و از همه تریبونها برای محكوم كردن اقدامات جنگ افروزان بهره گرفتیم- كه البته این ادعا به طور مستند در بسیاری از دانشگاه ها و مراكز مهم علمی و رسانههای معتبر آمریكا و اروپا ثبت و منتشر شده است- و همزمان با بهرهگیری از پتانسیلهای درونی و داخلی و استفاده از راهكارهای مدنی برای تحقق صلح و دموكراسی در كشور عزیزمان با تمام وجود فعالیت کرده و می کنیم.
جای آن دارد كه وجدان شما را به داوری طلبیده و این پرسش را مطرح کنیم كه آیا عملكرد كانون مدافعان حقوق بشر، منافع ملی را بیشتر تأمین می کند و با آموزههای دینی و بشری سازگارتر است یا رفتار برخی نهادهای امنیتی دولت كه با نقض مكرر حقوق بشر، مدام چهره میهن عزیزمان ایران را در انظار جهانیان مخدوش كرده و میکنند؟
با نگاهی گذرا به مجموعه محدودیتها و تضییقاتی كه در شش ماهه اخیر حكومت شما برای اینجانب و اعضای كانون مدافعان حقوق بشر ایجاد کرده است، هر ناظر بیطرفی در مییابد كه دولت جنابعالی بر مدافعان حقوق بشر در ایران چه فشارهایی وارد کرده و چه رفتارهای غیر قانونی و انسانی را با ایشان در پیش گرفته است و این در حالی است كه طبق اعلامیه سال 1999 مجمع عمومی سازمان ملل متحد كه دولت ایران نیز به آن رأی موافق داده است، كلیه دولت های عضو سازمان ملل متحد از جمله كشور ایران متعهد شدهاند كه همكاری لازم را با مدافعان حقوق بشر كشور خود، کرده و برای آنان در حیطه انجام وظایف حقوق بشری مصونیت كامل ایجاد کنند.
اكنون اینجانب تنها به گوشهای از آنچه طی 6 ماه اخیر حكومت شما بر كانون مدافعان حقوق بشر رفته است، اشاره میکنم:
1- در تاریخ 1/10/87 مأمورین امنیتی بدون ارائه هیچ مجوزی از ناحیه مقامات قضایی محل دفتر كانون مدافعان حقوق بشر را پلمپ کردند. لازم به ذكر است در تاریخ مذكور قرار بود به مناسبت شصتمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در محل كانون مدافعان، جشنی برگزار شود.
2- در تاریخ های 2/10/87 و 9/10/87 تحت پوشش مأموران مالیاتی دفتر وكالت اینجانب مورد بازرسی قرار میگیرد و كلیه پروندههای موكلان و نوشتههای شخصی و اسناد و مداركی كه هیچ ربطی به امور مالیاتی ندارند، بر خلاف قانون توقیف شده همراه با كیس های كامپیوتر و سی دیهای موجود از محل كارم خارج میشود كه پس از مدتی عمده آن مسترد میشود. البته معلوم نشده است كه چه بخشی از آن را نزد خود نگه داشته و از آنها كپی گرفتهاند و چه بخشی را مسترد کردهاند، زیرا به طور فلهای از دفتر خارج کرده و به طور فلهای مسترد کرده اند.
3- منشی اسبق كانون مدافعان حقوق بشر (ژینوس سبحانی) در تاریخ 25/10/87 بدون هیچ دلیلی بازداشت شد كه پس از تحمل 55 روز حبس، او را به قید وثیقه آزاد كردند.
4- به بهانه حمایت از مردم غزه عدهای را تحت عنوان دانشجویان بسیجی به محل سكونت و كار اینجانب اعزام کرده و با دادن شعارهای تند و زننده و نوشتن شعارهای توهینآمیز بر در و دیوار منزل، به تحریك افراد سادهدل علیه اینجانب همت گماشتند و مأموران انتظامی بدون هیچ اقدامی تنها نظارهگر ماجرا شدند. در حالی كه نهاد حقوق بشری فلسطین- كه مورد وثوق همه جناح های فلسطینی است- بستن كانون مدافعان را محكوم کرده و حتی از اینجانب درخواست کرد تا به فلسطین و نوار غزه سفر كنم.
5- با اعمال فشار به منشی دیگر كانون مدافعان حقوق بشر- كه بیش از چند ماه در دفتر وكالت اینجانب مشغول نبود- او را وادار به ترك كار کرده و حتی از صدور پروانه كارآموزی وكالت برای ایشان جلوگیری کردند. شایان ذكر است كه ایشان در امتحان ورودی كانون وكلاء حائز نمره قبولی شده ولی صرفاً به دلیل كار در دفتر اینجانب او را از كارآموزی وكالت محروم کرده اند.
6- مترجم دفتر وكالت اینجانب را با اعمال فشارهای گوناگون امنیتی وادار به استعفا کردند.
7- در چند ماه اخیر با احضار عدهای از اعضای كانون مدافعان حقوق بشر و كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و شورای ملی صلح، آنان را ترغیب به قطع همكاری با كانون مدافعان حقوق بشر کرده و از آنان مصراً میخواهند كه فعالیت های «كانون مدافعان حقوق بشر»، «كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» و «شورای ملی صلح» باید متوقف شود.
8- بازداشت آقای مهدی معتمدیمهر، عضو كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه از دیگر اقدامات ضد حقوق بشری به شمار میآید.
9- جلوگیری از تشكیل جلسات برخی از نهادهای مرتبط با كانون از جمله جلسات كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و همچنین جلسات شورای ملی صلح، تا جایی كه علاوه بر تماس های تلفنی نهادهای امنیتی با افراد شركتكننده در جلسات و تهدید ایشان، نیروی انتظامی را جهت جلوگیری از ورود اعضاء به محل جلسه اعزام میکنند.
10- خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) طی مقالاتی من و دخترم را متهم به بهایی بودن كرده و با طرح اتهامات ناروا سعی در مخدوش کردن وجهه ملی اینجانب کردند.
11- خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) طی خبری اختصاصی، نایب رئیس كانون مدافعان حقوق بشر را متهم به تبلیغ علیه نظام کرد و این در حالی است كه هیچ احضاریهای برای ایشان از سوی مقام های قضایی ارسال نشده است.
12- ممنوعالخروج شدن تعدادی از اعضای كانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح بر خلاف كلیه ضوابط قانونی توسط نهاد ریاست جمهوری مستقر در فرودگاه.
13- ورود نیروهای امنیتی به محل كار اعضای كانون و برخورد با ایشان در محیط كار.
جناب آقای رئیس جمهور
آیا رفتارهای فوقالذكر كه تماماً مخالف با قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز است، به مصلحت نظام و منافع ملی كشور ایران است؟
پرسش دیگری كه در این خصوص به ذهن هر انسان بیطرفی خطور میكند اینست كه، جنابعالی كه در محافل بینالمللی مدعی هستید، «ایران، آزادترین كشور دنیاست» و میخواهید عدالت و مهرورزی را برای جهانیان به ارمغان بیاورید و میخواهید نظم عادلانهای را بر جهان حاكم كنید، چگونه در عرصه داخلی با فعالان حقوق بشر- كه گناهی جز دفاع از حقوق اساسی ملت ندارند- چنین رفتارهای ناپسندی را روا میدارید؟
از شما میپرسم، آیا اینچنین اقدام هایی نشانگر مهرورزی و عشق به حقوق انسانی شهروندان ایرانی است؟ آیا چنین رفتارهایی با مدافعان حقوق بشر در داخل كشور كه اساساً در صدد كسب قدرت سیاسی نبوده و با دغدغه ترویج حقوق بشر و بهرهگیری از راهكارهای قانونی برای ارتقاء و تحكیم آن فعالیت میکنند، با ادعاهای دولت جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی مبنی بر پایبندی به ضوابط حقوق بشر در تضاد نیست و اگر دفاع از حقوق بشر گناه بزرگی است كه باید مبلغان و مروجان و مدافعان آن چنین مورد كیفر قرار گیرند، چرا در سال گذشته، دولت شما درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را کرد كه البته مورد قبول هم واقع نشد. قضاوت را به عهده ملت شریف ایران و تمام آزادیخواهان جهان میگذارم.
جناب آقای احمدی نژاد
سال 2010 میلادی، نوبت بررسی دورهای عملكرد حكومت ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل متحد است و یكی از مهمترین مسائل مورد بحث در این بررسی دورهای، شیوه برخورد دولتمردان ایران و نهادهای حكومتی با فعالان حقوق بشر است؛ بیگمان در جهت منافع ملی نخواهد بود كه كارنامه حقوق بشر حكومت ایران در مجامع جهانی بیش از این زیر سؤال رود.
در پایان بعنوان یك شهروند و فعال حقوق بشر و رئیس كانون مدافعان حقوق بشر از شما مصراً میخواهم كه:
1- جهت فك پلمپ دفتر كانون مدافعان حقوق بشر اقدام های لازم را معمول فرمائید.
2- از اعمال فشارهای امنیتی- سیاسی بر فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری توسط نهادهای تحت امر خود ممانعت کنید.
شیرین عبادی
رئیس كانون مدافعان حقوق بشر
16/3/1388
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Dictatorship,
Human Rights,
Iran,
Justice,
Nobel Prize laureate,
Peace,
Shirin Ebadi
Saturday, June 6, 2009
دولت فامیلی/ احمدی نژاد و باجناقها و شرکاء
با روی کار آمدن احمدی نژاد همه فک و فامیلاش هم سرکار آمدند این بررسی حنیف مزروعی را نگاه کنید
نمونه کوچکی از خویشاوندسالاری در دولت نهم،
حنیف مزروعی
» ارسال به دنباله اخلاق اسلامی و دروغ نگفتن است و شاید در این جایگاه میتوان او را بهترین نمونه ای دانست که مستقیما در چشم تک تک ایرانیان نگاه می کند و با اعتماد به نفس دروغ می گوید و این عمل را با چنان هنرمندی خاصی انجام می دهد که شاید کمتر مخاطب ساده ای شک کند که این فرد به وضوح روز خدا را انکار می کند و آن را شب می نامد.
در اینجاست که وظیفه همه ما روشنگری است و روشنگری تا سره از ناصره تشخیص داده شود. بعنوان یک روزنامه نگار و فرزند کوچک این سرزمین هرچه در این ادعاها بیشتر کنکاش میکنم بیشتر خطری را که از بابت این طرز تفکر خوارجی و این رفتار طاعونی همه وجود کشور را در حال بلعیدن است احساس می کنم و وظیفه خود می دانم که در مقابل این حرکتی که اساس ایران را در خطر قرار داده در حداقل ممکن کاری بکنم.
نمونه زیر تنها یکی از هزاران دروغی است که در این دولت گفته شده، نمونه ای که شاید بتوان بیشتر و بیشتر آن را تکمیل کرد و بزرگتر کرد و در حد و وسعی که بود تنظیم شده است. میزان راستگویی و عدالت محوری و عدالت پروری در این دولت در دنیا بی نظیر است و خویشاوندسالاری این دولت که مدعی است در این جهت هیچ کاری نکرده و هیچ سندی وجود ندارد از طنزهای تلخ روزگار ماست که میبینیم و غصه میخوریم.
شاید با انتشار شواهد عینی رفتار این دولت، مانند آنچه در زیر آمده است بتوان کمکی به روشنگری در این راه برداشت تا همگان بدانند که هنر واقعی این دولت نه ساختن ایران که بلکه ساختن نمودارهای هرمی پست های خانوادگی آنان است که تنها با ضایع کردن حقوق تک تک افراد جامعه محقق شده است
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: «دروغ ، درى از درهاى نفاق است» و «دروغـگـو ، دروغ نـمى گوید ، مـگر بر اثـر حقارتى كه در وجود اوست».
تصویر واضح را در لینک این عکس ببینید:
نمونه کوچکی از خویشاوندسالاری در دولت نهم،
حنیف مزروعی
» ارسال به دنباله اخلاق اسلامی و دروغ نگفتن است و شاید در این جایگاه میتوان او را بهترین نمونه ای دانست که مستقیما در چشم تک تک ایرانیان نگاه می کند و با اعتماد به نفس دروغ می گوید و این عمل را با چنان هنرمندی خاصی انجام می دهد که شاید کمتر مخاطب ساده ای شک کند که این فرد به وضوح روز خدا را انکار می کند و آن را شب می نامد.
در اینجاست که وظیفه همه ما روشنگری است و روشنگری تا سره از ناصره تشخیص داده شود. بعنوان یک روزنامه نگار و فرزند کوچک این سرزمین هرچه در این ادعاها بیشتر کنکاش میکنم بیشتر خطری را که از بابت این طرز تفکر خوارجی و این رفتار طاعونی همه وجود کشور را در حال بلعیدن است احساس می کنم و وظیفه خود می دانم که در مقابل این حرکتی که اساس ایران را در خطر قرار داده در حداقل ممکن کاری بکنم.
نمونه زیر تنها یکی از هزاران دروغی است که در این دولت گفته شده، نمونه ای که شاید بتوان بیشتر و بیشتر آن را تکمیل کرد و بزرگتر کرد و در حد و وسعی که بود تنظیم شده است. میزان راستگویی و عدالت محوری و عدالت پروری در این دولت در دنیا بی نظیر است و خویشاوندسالاری این دولت که مدعی است در این جهت هیچ کاری نکرده و هیچ سندی وجود ندارد از طنزهای تلخ روزگار ماست که میبینیم و غصه میخوریم.
شاید با انتشار شواهد عینی رفتار این دولت، مانند آنچه در زیر آمده است بتوان کمکی به روشنگری در این راه برداشت تا همگان بدانند که هنر واقعی این دولت نه ساختن ایران که بلکه ساختن نمودارهای هرمی پست های خانوادگی آنان است که تنها با ضایع کردن حقوق تک تک افراد جامعه محقق شده است
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: «دروغ ، درى از درهاى نفاق است» و «دروغـگـو ، دروغ نـمى گوید ، مـگر بر اثـر حقارتى كه در وجود اوست».
تصویر واضح را در لینک این عکس ببینید:
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Dictatorship,
Election,
Iran,
Theocracy
مبارزه احمدی نژاد با فامیل بازی و فساد اداری در دولت نهم
سایت رجا نیوز در صفحه اولش مصاحبه ای از احمدی نژاد در مورد جنبش دانشجویی گذاشته و یک سوتیتر هم به عنوان فراز مهم آن در صفحه اول میبینیم: آقای احمدی نژاد: " نظام سیاسی قبل از انقلاب كه سرتا پایش ظلم بود؛ بعداز انقلاب هم بالاخره در برنامه ریزیها، ارتباطات گروهی، عدم شایسته سالاریها، عزل و نصب ها و توزیع فرصتها، گروههایی بودند كه یا رابطهای و حزبی و فامیلی یا به خاطر منافع شخصی عملكردند و میكنند. اگر دانشجو جلو اینها نایستد بقیه شعارها دیگر پوچ است... "اینک توجه شما را جلب میکنم به مبارزه جناب احمدی نژاد با فامیل بازی در دولت نهم:
محمود احمدی نژاد (رییس جمهور):
داوود احمدی نژاد : رییس بازرسی ریاست جمهوری => برادر احمدی نژاد
حسین شبیری : رییس صندوق مهر رضا => شوهر خواهر احمدی نژاد
پروین احمدی نژاد : معاون مركز امور زنان ریاست جمهوری => خواهر احمدی نژاد
علی اکبر محرابیان : وزیر صنایع => خواهرزاده احمدی نژاد
مهندس زریبافان (دبیر هیات دولت):
داوود مددی : رییس سازمان تامین اجتماعی => باجناق زریبافان
سیدمحسن نبوی : عضو هیات مدیره شركت سرمایه گذاری خارجی => داماد زریبافان
علیرضا مددی : مدیركل وزارتی وزارت تعاون => برادرزاده باجناق زریبافان
ناظمی اردكانی : وزیر تعاون => شوهر عمه داماد زریبافان
دانش جعفری : وزیر اقتصاد=> پسر عمه پدر داماد زریبافان
هاشمی ثمره (مشاور عالی، رییس ستاد انتخابات کشور و همه کاره رییس جمهور):
محمود احمدی نژاد (رییس جمهور):
داوود احمدی نژاد : رییس بازرسی ریاست جمهوری => برادر احمدی نژاد
حسین شبیری : رییس صندوق مهر رضا => شوهر خواهر احمدی نژاد
پروین احمدی نژاد : معاون مركز امور زنان ریاست جمهوری => خواهر احمدی نژاد
علی اکبر محرابیان : وزیر صنایع => خواهرزاده احمدی نژاد
مهندس زریبافان (دبیر هیات دولت):
داوود مددی : رییس سازمان تامین اجتماعی => باجناق زریبافان
سیدمحسن نبوی : عضو هیات مدیره شركت سرمایه گذاری خارجی => داماد زریبافان
علیرضا مددی : مدیركل وزارتی وزارت تعاون => برادرزاده باجناق زریبافان
ناظمی اردكانی : وزیر تعاون => شوهر عمه داماد زریبافان
دانش جعفری : وزیر اقتصاد=> پسر عمه پدر داماد زریبافان
هاشمی ثمره (مشاور عالی، رییس ستاد انتخابات کشور و همه کاره رییس جمهور):
مهندس مهدی هاشمی ثمره : مدیركل وزارتی وزیر نیرو=> برادر هاشمی ثمره
خانم قند فروش : مشاور خانواده وزیر كشور => زن برادر هاشمی ثمره
عبدالحمید هاشمی ثمره : معاون وزیر صنایع => برادر هاشمی ثمره
متن کاملتر از: گفتنی ها
Labels - برچسب ها:
Ahmadinejad,
Dictatorship,
Election,
Iran,
Theocracy
Subscribe to:
Posts (Atom)